کلید آزادی

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۲۲

شرلی کاشوف


می‌اندیشم که «آزادی»

چیزی است که دیگری به‌من داده

تا آن که دریافتم زنجیرهای سنگین بی‌نامی

که به‌دیدن‌شان توانا نبودم

به‌بندم کشیده است.


می‌اندیشیدم که «آزادی»

چیزی است که دیگری به‌من داده.

تا این که دریافتم آنچه به‌دست آورده‌ام.

به‌سادگی، اذنی بوده است که به‌خود داده‌ام.

تا از آن آزادی

که هیچ کسی جز خودم

نمی‌توانسته است به‌من دهد بهره گیرم.


آن قیدها و بندها و زندان‌ها

چیزهایی هستند که نفرت از آنها را به‌ما آموخته‌اند.

با این وصف، این بناهای نفرت‌انگیز

درست همان بناهایی هستند

که ما خود استادانه برپا داشته‌ایم.


من عمری را به‌‌انتظار گذرانده‌ام

تا دیگری آزادم کند.


من نمی‌توانستم رشد کنم

من نمی‌دانستم

که کلید

در دست خود من است.


ترجمهٔ رامین شهروند