دختر زاده شدم: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
(بازنگری شد.)
سطر ۱: سطر ۱:
 
[[Image:32-050.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۵۰|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۵۰]]
 
[[Image:32-050.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۵۰|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۵۰]]
 
[[Image:32-051.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۵۱|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۵۱]]
 
[[Image:32-051.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۵۱|کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۵۱]]
 
{{بازنگری}}
 
 
'''دختر‌ زاده شدم'''
 
  
  
 
من دختر‌ زاده شدم
 
من دختر‌ زاده شدم
  
تا عروسک و جارو به دستم بدهند
+
تا عروسک و جارو به دستم دهند
  
طراز پیراهن مردان را رز کشم
+
طرازِ پیرهن مردان را زر کشم
  
 
و غبار خانه بروبم.  
 
و غبار خانه بروبم.  
  
  
برادرم در کوچه بازی می‌کند
+
برادرم در کوچه بازی می‌کند.
  
 
برادرم با دوچرخه به کوچه‌ها می‌زند
 
برادرم با دوچرخه به کوچه‌ها می‌زند
سطر ۲۵: سطر ۲۱:
 
من دختر‌ زاده شدم
 
من دختر‌ زاده شدم
  
در فصل سوال و جستجو
+
در فصل سئوال و جست‌وجو
 +
 
 +
چرایم بی‌جواب می‌ماند و
 +
 
 +
جست‌و‌جو‌هایم بی‌حاصل.
  
چرایم بی‌جواب می‌ماند و جست‌و‌جو‌هایم بی‌حاصل
 
  
 
برادرم در خم و پیچ کوچه‌ها
 
برادرم در خم و پیچ کوچه‌ها
سطر ۳۵: سطر ۳۴:
 
زندگی را تجربه می‌کند.  
 
زندگی را تجربه می‌کند.  
  
تجربه من از دیوار‌ها برنمی گذرد
+
تجربهٔ من از دیوار‌ها برنمی‌گذرد.
  
من کوچه‌ها را نمی‌شناسم.
+
من کوچه‌ها را نمی‌شناسم
  
  
سطر ۴۴: سطر ۴۳:
 
تا در طلوع بلوغ
 
تا در طلوع بلوغ
  
چشم وحشت زده‌ام چون چشم آهویی بی‌قرار
+
چشم وحشت زده‌ام  
 +
 
 +
چون چشم آهوئی بی‌قرار
 +
 
 +
راز مرا برملا کند.
  
راز مرا برملا می‌کند.
 
  
 
برادرم امشب به خانه نیامد
 
برادرم امشب به خانه نیامد
  
او دیگر برای خودش مردی است
+
او دیگر برای خودش مردی است.
  
  
سطر ۵۷: سطر ۵۹:
 
تا در پس هر جنگی بازنده باشم
 
تا در پس هر جنگی بازنده باشم
  
و در اطاله صلح قربانی شوم.  
+
و در اطالهٔ صلح  
 +
 
 +
:::قربانی شوم.  
  
  
سطر ۶۴: سطر ۶۸:
 
سربازان مغول و نوچگان تیمور
 
سربازان مغول و نوچگان تیمور
  
غریو درد مرا در گنبد می‌نای آسمان طنین افکن کنند،  
+
غریو درد مرا در گنبد مینای آسمان طنین افکن کنند،  
 +
 
 +
در صلح
  
در صلح، امیر و خادمانش.
+
امیر و خادمانش.
 
   
 
   
  
 
در پس هر جنگی
 
در پس هر جنگی
  
خواهرانم جامه پلشت فاحشگان را بر تن می‌کنند،
+
خواهرانم جامهٔ پلشت فاحشگان را بر تن می‌کنند
  
در آرامش هر صلحی
+
در آرامش هر صُلحی
  
 
در مجلس عشرت سروران خویش ساغر می‌گردانند.  
 
در مجلس عشرت سروران خویش ساغر می‌گردانند.  
 +
  
 
من
 
من
  
آری
+
:آری
  
دختر‌ زاده شدم.
+
::دختر‌ زاده شدم.
  
  
مهوش قدیریان
+
:::::::::::::'''مهوش قدیریان'''
  
 
[[رده:کتاب جمعه ۳۲]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۳۲]]
 
[[رده:شعر]]
 
[[رده:شعر]]
 
[[رده:مهوش قدیریان]]
 
[[رده:مهوش قدیریان]]

نسخهٔ ‏۶ مهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۵۴

کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۵۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۵۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۵۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۲ صفحه ۵۱


من دختر‌ زاده شدم

تا عروسک و جارو به دستم دهند

طرازِ پیرهن مردان را زر کشم

و غبار خانه بروبم.


برادرم در کوچه بازی می‌کند.

برادرم با دوچرخه به کوچه‌ها می‌زند

من در کنج خانه می‌مانم.


من دختر‌ زاده شدم

در فصل سئوال و جست‌وجو

چرایم بی‌جواب می‌ماند و

جست‌و‌جو‌هایم بی‌حاصل.


برادرم در خم و پیچ کوچه‌ها

در بازی با خاک و سنگ

زندگی را تجربه می‌کند.

تجربهٔ من از دیوار‌ها برنمی‌گذرد.

من کوچه‌ها را نمی‌شناسم


من دختر‌ زاده شدم

تا در طلوع بلوغ

چشم وحشت زده‌ام

چون چشم آهوئی بی‌قرار

راز مرا برملا کند.


برادرم امشب به خانه نیامد

او دیگر برای خودش مردی است.


من دختر‌ زاده شدم

تا در پس هر جنگی بازنده باشم

و در اطالهٔ صلح

قربانی شوم.


در جنگ

سربازان مغول و نوچگان تیمور

غریو درد مرا در گنبد مینای آسمان طنین افکن کنند،

در صلح

امیر و خادمانش.


در پس هر جنگی

خواهرانم جامهٔ پلشت فاحشگان را بر تن می‌کنند

در آرامش هر صُلحی

در مجلس عشرت سروران خویش ساغر می‌گردانند.


من

آری
دختر‌ زاده شدم.


مهوش قدیریان