اول ماه مه

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۲۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۳ صفحه ۲۵

ارنست فیشر:


چیز مهمی نیست، تنها یکی از ما

تنها حیات حقیر انسانی، ویران شده،

تنها ذرّه‌ئی ناچیز از جهان

در جهنم ماشین‌ها، کارخانه‌ها و خرده پاش‌ها

در هم شکسته است، خرد شده است، متلاشی شده است...


بگذار خدا نداند و تار از پود زندگی بگسلد.

به‌ندای بهار، ناگاه الهه‌ئی پرحرارت

آنان را گرفته برافروخته است.

در جهشی ناگهانی از عشق

در خیزی از نفرت

پس‌مانده‌های پامال شده به‌یکدیگر درآمیخته‌اند

به‌توده‌ئی سوزان و آتش‌فشانی

جوشان و رازآمیز، مبدل شده‌اند.


و امروز، اینک! آن توده، مائیم.

جوانی ما – که دیری است از یاد رفته

در نهان به‌گمان دریافته و هرگز تصاحب نشده -،

امیال ما – که به‌تدریج از دست رفته‌اند -،

رویاهای ما – که هرگز تاجی از پیروزی بر سر ننهاده‌اند -،

زندگی ما – دستخوش تیره روزی و شرمساری-،

همه ناگاه از این حرارت سوزان شعله‌ور می‌شوند

و بلند و تابناک زبانه می‌کشد.


هرچند اکنون به‌وضوح نمی‌توانیم شادی کنیم

و نمی‌توانیم در آرامش به‌سوی هدف‌های نجیب خویش گام

برداریم، با این همه ما خداوند سرنوشت خویشیم، بهاریم، جوانی

هستیم،
سپیده دمیم!

و نخستین روز مه، روزِ ماست، از آنِ ماست.