علل و عوامل بیکاری در ایران: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۲۶: سطر ۲۶:
 
[[رده:کتاب جمعه]]
 
[[رده:کتاب جمعه]]
  
 
+
از نظر آماری، بیکار به کسی گفته میشود که با وجود قابلیت کاری و تمایل به کار، بیکار مانده باشد. (به استثنای بازنشستهها و افراد شاغلی که در مرخصیاند یا بیمارند). و به عنوان یک مساله دشوار اقتصادی و اجتماعی بیکاری هنگامی مطرح میشود که شمار فراوانی از افراد واقع در سنین کار (۱۵ تا ۶۴ سالگی) برای مدت طولانی نتوانند شغلی به دست آورند. اما این تعریف گویای همهی ابعاد پدیده بیکاری نیست. چون در ارتباط با وسایل تولید است که نقش احتماعی فرد و سهمش از ثروت اجتماعی جامعه معین میشود. پس بیکار یعنی کسی که از وسائل تولید جدا شده، در سازمان اجتماعی کار نقشی ندارد و از ثروت اجتماعی محروم شده است. بنابراین بیکاری پدیدهئی تصادفی و ارادی (به جز در موارد خاص) نیست، بلکه مقولهئی تحمیلی است، که از ساخت اقتصادی و مناسبات تولیدی متاثر است. و از اراده و خواست فرد خارج است و دامنگیر گروهی از انسانهائی میشود که میتوانند و میخواهند کار کنند و در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی مشارکت داشته باشند، اما شرایط و امکانات جامعه نه تنها چنین فرصتی به آنها نمیدهد بلکه این حق طبیعی را نیز از آنها سلب میکند. از همین رو برای شناخت علل و عوامل موجد این پدیده باید مستقیما ساخت اقتصادی جامعه را مورد مطالعه قرار داد و در بطن نظام اقتصادی و روابط بینادهای تولیدی به جستوجوی علل و عوامل آن برآمد.
 
 
از نظر آماری، بیکار به کسی گفته می‌شود که با وجود قابلیت کاری و تمایل به کار، بیکار مانده باشد. (به استثنای بازنشسته‌ها و افراد شاغلی که در مرخصی‌اند یا بیمارند). و به عنوان یک مساله دشوار اقتصادی و اجتماعی بیکاری هنگامی مطرح می‌شود که شمار فراوانی از افراد واقع در سنین کار (15 تا 64 سالگی) برای مدت طولانی نتوانند شغلی به دست آورند. اما این تعریف گویای همه‌ی ابعاد پدیده بیکاری نیست. چون در ارتباط با وسایل تولید است که نقش احتماعی فرد و سهمش از ثروت اجتماعی جامعه معین می‌شود. پس بیکار یعنی کسی که از وسائل تولید جدا شده، در سازمان اجتماعی کار نقشی ندارد و از ثروت اجتماعی محروم شده است. بنابراین بیکاری پدیده‌ئی تصادفی و ارادی (به جز در موارد خاص) نیست، بلکه مقوله‌ئی تحمیلی است، که از ساخت اقتصادی و مناسبات تولیدی متاثر است. و از اراده و خواست فرد خارج است و دامنگیر گروهی از انسان‌هائی می‌شود که می‌توانند و می‌خواهند کار کنند و در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی مشارکت داشته باشند، اما شرایط و امکانات جامعه نه تنها چنین فرصتی به آن‌ها نمی‌دهد بل‌که این حق طبیعی را نیز از آن‌ها سلب می‌کند. از همین رو برای شناخت علل و عوامل موجد این پدیده باید مستقیما ساخت اقتصادی جامعه را مورد مطالعه قرار داد و در بطن نظام اقتصادی و روابط بینادهای تولیدی به جست‌و‌جوی علل و عوامل آن بر‌آمد.
 
 
 
بیکاری ظاهرا پدیده‌ئی است که در اثر فقدان موازنه میان تعادل عرضه و تقاضای کار و فزونی عرضه بر تقاضا به‌وجود می‌آبد. یعنی از یک‌سو حجم و ترکیب جمعیت که خود تحت‌تاثیر شرایط اقتصادی گذشته تکوین یافته است به عنوان منبع و سرچشمه اصلی عرضه‌کننده و مولد نیروی کار و نیز نظام آمورشی به عنوان مشخص‌کننده‌ی میزان آگاهی حرفه‌ئی و قابلیت‌های فنی و علمی نیروی کار مطرح است. و از سوی دیگر شرایط تولیدی و شالوده‌های اقتصادی جامعه به عنوان ارائه‌کننده‌ فرصت‌های شغلی و جذب‌کننده نیروی کار. که دقیقا در این گزارش مورد بررسی قرار گرفته‌اند.
 
 
 
اما پیش از آغاز مطلب – باید یاد‌آور شد که تمامی بیکاری موجود را به دلیل بسیار آشکار فقدان دگرگونی و فقدان تغییرات بنیادی مبانی تولیدی و نظام اقتصادی کشور نباید منتج از تحولات سیاسی و اجتماعی یک سال اخیر کشور دانست. چون تنها بخشی از آن، یعنی آن قسمت که ناشی از تغییر شرایط کار و ناهمسازی حرف و مشاغل یا موازین اسلامی است به رویدادهای انقلابی اخیر ایران مربوط می شود.
 
 
 
== 1. ساخت جمعیتی کشور (به عنوان عرضه کننده نیروی کار) ==
 
 
 
جمعیت کشور بسیار جوان است، یعنی 44 درصد آن زیر 15 سال و میانگین نسبی آن حدود 4/22 سال است. بر اساس داده‌های آماری نرخ رشد آن بسیار بالاست (7/2 درصد در سال) و نسبت به جمعیت سالخورده یا پیر از 5/3 درصد تجاوز نمی‌کند. به همین دلیل جمعیت گروه‌های سنی میانی ایران یعنی 15 تا 64 ساله یا بالقوه فعال بسیار گسترده است. (حدود 1/52 درصد).
 
 
 
تحت شرایط حیاتی کنونی وقایع جمعیت، هرساله به طور خالص نزدیک به یک میلیون نفر به جمعیت کشور افزوده می‌شود.
 

نسخهٔ ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۴۲

کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۳۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۳۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۴۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۵۵

از نظر آماری، بیکار به کسی گفته میشود که با وجود قابلیت کاری و تمایل به کار، بیکار مانده باشد. (به استثنای بازنشستهها و افراد شاغلی که در مرخصیاند یا بیمارند). و به عنوان یک مساله دشوار اقتصادی و اجتماعی بیکاری هنگامی مطرح میشود که شمار فراوانی از افراد واقع در سنین کار (۱۵ تا ۶۴ سالگی) برای مدت طولانی نتوانند شغلی به دست آورند. اما این تعریف گویای همهی ابعاد پدیده بیکاری نیست. چون در ارتباط با وسایل تولید است که نقش احتماعی فرد و سهمش از ثروت اجتماعی جامعه معین میشود. پس بیکار یعنی کسی که از وسائل تولید جدا شده، در سازمان اجتماعی کار نقشی ندارد و از ثروت اجتماعی محروم شده است. بنابراین بیکاری پدیدهئی تصادفی و ارادی (به جز در موارد خاص) نیست، بلکه مقولهئی تحمیلی است، که از ساخت اقتصادی و مناسبات تولیدی متاثر است. و از اراده و خواست فرد خارج است و دامنگیر گروهی از انسانهائی میشود که میتوانند و میخواهند کار کنند و در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی مشارکت داشته باشند، اما شرایط و امکانات جامعه نه تنها چنین فرصتی به آنها نمیدهد بلکه این حق طبیعی را نیز از آنها سلب میکند. از همین رو برای شناخت علل و عوامل موجد این پدیده باید مستقیما ساخت اقتصادی جامعه را مورد مطالعه قرار داد و در بطن نظام اقتصادی و روابط بینادهای تولیدی به جستوجوی علل و عوامل آن برآمد.