عارفانه

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۳ صفحه ۷۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳ صفحه ۷۳

عارفانه


پیغام‌های برفیم را

به سکوت زمستانیت پیوند زدی

تا رسالت شب را پذیرفتم

آیا این صدای تو نیست

که از گلوی قناری‌ها

پرواز می‌کند؟

و این وسوسه‌ی تو نیست

که در جیرجیر زنجره ها

در تمامی شب موج میزند؟

دیشب تو را

از ارتفاع ستاره فرود آوردم و

خود

تا ارتفاع ستاره صعود کردم.

مگر تبار من بلوغ پرواز تجربه نکرده است؟

سهم من از این پرواز کو؟

آی

باغبان باغ هزار در!

دشت سوخته ی خواهشم را

به ضیافت باران دعوت نمی‌کنی؟


رضا دبیری جوان

فروردین 53