سوارهنظام کوهستان: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۸: | سطر ۱۸: | ||
− | رگبار گلوله خاموشی دهکده را شکافت. | + | رگبار گلوله خاموشی دهکده را شکافت. زنهای سراسیمه، کودکانشان را در پناه گرفتند. درها با شتاب بسته شد و صدای افتادن کلونها بهگوش آمد. پیرمردان که در کافهٔ کوچک دهکده بهدور میز بازی دومینو، سرگرم نشخوار زمان بودند با عجله بیرون ریختند و پراکنده شدند. اما '''خوآن کریسوس تومو''' بهآستانهٔ در خانهٔ محقر خود نرسید: گلولهئی از پشت در سرش جای گرفت و او را خشک و منقبض نقش زمین کرد. سوارها که هنوز از تفنگهاشان دود بلند بود در تقاطع کوچهها جست و خیز میکردند. |
+ | |||
+ | - یکی از این سرخهای مادر بهخطا را هم نگذارید فرار کند! | ||
+ | |||
+ | زنها نگران پیرمردهای دیگر و بچهها بودند، زیرا مردانی که میتوانستند |
نسخهٔ ۲۳ اوت ۲۰۱۰، ساعت ۰۱:۳۸
این مقاله در حال تایپ است. اگر میخواهید این مقاله را تایپ یا ویرایش کنید، لطفاً دست نگه دارید تا این پیغام حذف شود. |
مانوئل ساپاتا اولی بیا، اهل کلمبیا، بهسال ۱۹۲۰ در خانوادهئی تنگدست متولد شده است. در زمینههای متعددی فعالیت دارد. اهل سفر است و آمریکای مرکزی و ایالات متحده و و نیز سراسر سرزمین خود کلمبیا را زیر پا گذاشته است تا با قبایل سرخپوست و سیاهان تماس و رابطه برقرار کند. نخستین گروههای فولکلوریک کلمبیائی که در خارج، بهخصوص در اروپا و آسیا، بهفعالیت پرداختهاند زیر نظر او سازمان یافته. از تحصیلات پزشکی خود بیشتر برای شناخت انسان استفاده کرده است و در آن بهچشم حرفه نمینگرد.
ساپاتا اولی بیا، نویسندهئی پُرکار است و تا کنون جایزهٔ بینالمللی ادبیات هابانا و نیز جایزهٔ «اسو»ی کلمبیا را دریافت داشته.
رگبار گلوله خاموشی دهکده را شکافت. زنهای سراسیمه، کودکانشان را در پناه گرفتند. درها با شتاب بسته شد و صدای افتادن کلونها بهگوش آمد. پیرمردان که در کافهٔ کوچک دهکده بهدور میز بازی دومینو، سرگرم نشخوار زمان بودند با عجله بیرون ریختند و پراکنده شدند. اما خوآن کریسوس تومو بهآستانهٔ در خانهٔ محقر خود نرسید: گلولهئی از پشت در سرش جای گرفت و او را خشک و منقبض نقش زمین کرد. سوارها که هنوز از تفنگهاشان دود بلند بود در تقاطع کوچهها جست و خیز میکردند.
- یکی از این سرخهای مادر بهخطا را هم نگذارید فرار کند!
زنها نگران پیرمردهای دیگر و بچهها بودند، زیرا مردانی که میتوانستند