دیگرگونی خرده‌نظام: سیاسی شدن دهقانان در شیلی ۱

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۹۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۹۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۹۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۹۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۹۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۹۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۹۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۹۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۹۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۹۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۹۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۹۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۹۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۹۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۰۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۰۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۰۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۳ صفحه ۱۰۱


جیمز - ف - پتراس


در دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ بخش کوچکی از نیروی کار روستائی در اتحادیه‌ها متشکل شده بود. به‌این معنی که در سال ۱۹۵۳ فقط ۱۰۴۲ کارگر کشاورزی در ۱۵ اتحادیه‌ متشکل شده بودند، و در سال ۱۹۶۳ فقط ۱۵۰۰ نفر در ۲۲ اتحادیه‌ عضویت داشتند.

در انتخابات سال ۱۹۶۴ چپ مارکسیست و دموکرات مسیحی‌ها، که هر دو از طرفداران پروپا قرص اصلاحات ارضی بودند، بیش از ۹۵٪ آرا را به‌دست آوردند. در نوامبر سال ۱۹۶۴ هنگامی که فری، از دموکرات - مسیحی، ریاست جمهوری را به‌دست گرفت فقط ۱۶۵۸ کارگر کشاورزی در سراسر شیلی عضو اتحادیه بودند. کارگران کشاورزی طی مبارزات انتخاباتی به‌حرکت درآمدند و پس از انتخابات با رزمندگی بیشتر مبارزه مستقیم را آغاز کردند. اعتصابات و دست از کار کشیدن گاهی تصرف زمین‌ها را درپی داشت. جناح چپ دموکرات مسیحیان به‌رهبری جک چونچول مسؤل اصلاحات ارضی بود. رهبری این جناح سیاست دولت را به‌نحو قابل ملاحظه‌ئی تغییر داد. مأموران دولتی در بسیاری از موارد نسبت به‌درخواست‌های دهقانان موضعی مثبت یا دست کم بی‌طرفانه گرفتند. مأموران پلیس از منافع اربابان کم‌تر حمایت کردند، از همه مهّم‌تر مؤسسه توسعه کشاورزی چونچول (اینداپ) از سازمان‌یابی دهقانان فعالانه پشتیبانی کرد.

چپ و حزب دمکرات مسیحی در طی انتخابات سال ۱۹۶۴ دهقانان را سیاسی کرده بود. این سیاسی شدن دهقانان را تشویق کرد که خواسته‌هائی را مطرح کنند. بیان خواسته‌های جمعی و موفقیت در پیش برد مبارزات دهقانان را به‌سازمان‌ دهی اتحادیه‌های دهقانی جلب کرد. رشد فعالیت و آگاهی اجتماعی دهقانان و رقابت سازمان‌های سیاسی مختلف به‌تشکیل کنفدراسیونهای اتحادیهٔ صنفی دهقانی انجامید. این کنفدراسیونها با یکدیگر رقابت می‌کردند. توسعهٔ وسیع اتحادیه‌های دهقانی سبب آن شد که فشار برای سرعت بخشیدن اصلاحت ارضی بیشتر شود. مسؤلان اصلاحات ارضی، علی‌الخصوص چونچول، به‌شرح و بسط این خواسته‌ها در محافل سیاست‌گذاری دولتی پرداختند. اما دامنهٔ وسیع این جنبش و رزمنگی فزایندهٔ آن با سیاستهای دستگاه اجرائی در تعارض افتاد. هدف دستگاه اجرائی تشویق تشکل تدریجی دهقانان در اتحادیه‌ها بود. این اتحادیه‌ها باید فقط خواست‌های معتدلی را مطرح می‌کردند که با جدول زمانی و فعالیت اقتصادی اربابان سازگار باشد. یعنی این خواست‌ها نباید در زمان بذرافشانی یا برداشت مطرح می‌شد و نیز باید به‌گونه‌ای طرح می‌شد که بر بازدهی اثر نگذارد.[۱] مأموران حکومت باید روند سلب مالکیت از اربابان را انتخاب کرده و آنرا به‌شدت کنترل می‌کردند. این مأموران باید نفوذ خاص خود را چنان اعمال می‌کردند که «اعتماد» صاحب‌کاران زراعی [= اربابان] را تضعیف نکنند. در اولین سال حکومت فری (۱۹۶۵) به‌رغم ناآرامی‌های فزاینده در روستاها، سازمان‌دهی علنیِ چندانی انجام نشد. در سال ۱۹۶۶ ناآرامی‌ها و اعتصابات تشکل‌های سازمانی را درپی داشت. تعداد اتحادیه‌ها ۵ برابر شد یعنی از ۲۱۱۸ اتحادیه‌ در سال ۱۹۶۵ به‌ ۱۰۶۴۷ اتحادیه در سال ۱۹۶۶ رسید. در سال ۱۹۶۷ تعداد کشاورزان عضو اتحادیه‌های صنفی کشاورزی چهار و نیم برابر شد. یعنی از ۱۰۶۴۷ نفر به‌۴۷۴۷۳ نفر افزایش یافت. مؤسسه توسعه کشاورزی (اینداپ) و فدراسیون‌های تحت رهبری مارکسیست‌ها محرک عمده سازمان‌دهی اتحادیه‌های دهقانی بودند. مؤسسه توسعه کشاورزی (اینداپ) رهبران با تجربه‌ نداشت. اما به‌مقامات دولتی دسترسی داشت و قادر بود که خواست‌های دهقانان را از این طریق حل و فصل کند. و نیز می‌توانست اثرات تصمیمات نابه‌جای مأموران محلی وزارت کار را خنثی کند.

دموکرات مسیحیان طرفدار اصلاحت ارضی تهییج و سازمان‌دهی دهقانان را نخستین گام به‌سوی استحالهٔ وسیع زمین‌داری می‌دانستند. اما پرزیدنت فری این تهییج و سازمان‌ دهی را برای «تعادلی» که می‌خواست میان زمین‌داران بزرگ (اربابان) و دهقانان به‌وجود آورد، مخاطره‌آمیز می‌دانست.[۲]

به‌نظر فری تشکل دهقانان در اتحادیه‌ها که طرفداران اصلاحت ارضی را نخستین گام به‌سوی استحالهٔ اجتماعی می‌دانستند. محصول نهائی فرایند طولانی آموزش روستائی و سازمان‌دهی تدریجی دهقانان، تحت قیمومت دولت بود. دولت برای کند کردن بسیج دهقانان شروع به‌اعمال فشارهای اجرائی کرد اما طرفداران اصلاحت ارضی زیربار این فشارها نرفتند و در نتیجه در فاصله سال‌های ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸ تشکل دهقانان در اتحادیه‌ها بیش از ۵۰ درصد افزایش یافت یعنی از ۴۷۴۷۳ نفر به‌ ۷۶۳۵۶ نفر رسید.

در اواسط سال ۱۹۶۸ کنترل اوضاع مناطق روستائی از دست فری خارج شد. از چونچول و یارانش خواستند که سرعت کار خود را کاهش دهند. اما به‌رغم این فشار مثلاً در سپتامبر ۱۹۶۸ اتحادیه‌هائی که از پشتیبانی مؤسسه توسعه کشاورزی (اینداپ) برخوردار بودند اکثریت مطلق (۵۲٫۴ درصد) دهقانان متشکل شده در اتحادیه‌ها را دربر می‌گرفت. بعد از آن اتحادیه‌ها‌ئی قرار داشت (۲۴٫۴ درصد) که مارکسیست‌ها آن را رهبری می‌کردند. کنفدراسیون لیبرتاد که طرفدار فری بود و ایالات متحده از آن حمایت می‌کرد با ۲۳٫۲ درصد در مرتبه‌آخر قرار داشت. در پایان ۱۹۶۸ پرزیدنت فری تشخیص داد که روند تشکل دهقانان در اتحادیه‌ها بسیار پردامنه شده است و اتحادیه‌های دهقانی درگیری‌های بسیار زیادی را به‌وجود می‌آورند. همچنین فری دریافت که رشد جنبش دهقانی مبارز برای کشاورزان مدیر [= اربابان] خطری محسوب می‌شود. از طرف دیگر چونچول و جناح اصلاحت ارضی حزب دموکرات مسیحی بیش از پیش به‌مشکلات اجرای اصلاحت ارضی به‌صورت مجزّا از دیگر بخش‌های اقتصادی واقف شد. در نتیجه این جناح استراتژی‌ئی را تدوین کرد که نام «راه توسعه غیر سرمایه‌داری» را بر آن نهاد. این استراتژی ملی کردن بانکها و اعتبارات را در برمی‌گرفت و نظارت دولت را بر تجاری کردن محصولات افزایش می‌داد. در همین حین سرآمدان (الیت) اقتصاد شهری - صنعتِ ساختمان، بانکداری و تجارت - بیش از پیش از رزمندگی روستائیان دل نگران شدند و در نتیجه به‌پشتیبانی خود از انجمن زمین‌داران بزرگ افزودند. ائتلاف دموکرات مسیحیان که فری آن را از گردهم آوردن طرفداران اصلاحت ارضی و سرمایه شهری به‌وجود آورده بود، ازهم پاشید. فری بر سر دوراهی اتحاد یا سرآمدان اقتصاد شهری یا طرفداران اصلاحت ارضی قرار گرفتن. او در مورد این انتخاب هیچ شکی نداشت. چونچول و بخش قابل توجهی از جناح چپ از حزب دموکرات مسیحی جدا شدند و حزب جدیدی - اتحاد جنبش مبارزه خلقی (ماپو) - را تشکیل دادند. در سال ۱۹۶۸ راست سیاسی به‌رهبری حزب ملّی ائتلافی از سرآمدان اقتصاد شهر و روستا را به‌وجود آورد. فری با طرد اصلاحات ارضی آن‌ها را تشویق کرد و در نتیجه آنان هواداران خود را برای مخالفت علنی با قانون بسیج کردند. این اقدام به‌ترور یک مقام بنگاه اصلاحت ارضی (کورا) که در مصادرهٔ مزرعه‌ئی دست داشت، منجر شد. سازش فری با سرآمدان شهری، گستاخی بیشتر اربابان و جدائی بخشی از جناح چپ حزب دمکرات مسیحی این تصور عمومی را به‌وجود آورد که برنامه اصلاحات ارضی به‌گور سپرده خواهد شد.

حزب دموکرات مسیحی تحت فشار قابل ملاحظه‌ئی باقی ماندهٔ عناصر اصلاح‌طلب حزب و برای مقابله با تصور محافظه‌ کارانه‌ئی که رفتار گستاخانه «راست جدید» به‌وجود آورده بود به‌تشکل دهقانان در اتحادیه‌ها ومصادرهٔ املاک ادامه داد. اتحادیه‌گرایی دهقانان گسترش یافت. در پایان سال ۱۹۶۹ قریب ۱۰۳۰۴۳ دهقانان سازمان داده شدند که ۳۵ درصد بیش‌تر از سال ۱۹۶۸ بود. در ژوئن سال ۱۹۷۰ بنگاه اصلاحت ارضی (کورا) تعداد دهقانانی را که در اتحادیه‌ها متشکل شده بودند تا مرز ۱۲۷۶۸۸ نفر تخمین زد. این رقم جهشی معادل ۲۵ درصد در عرض ۶ ماه نشان میداد. به‌سختی می‌توان این رقم را باور کرد. شکی نیست که افزایش فشار مبارزهٔ انتخاباتی و رقابت میان کاندیداها برای جلب پشتیبانی دهقانان فرصت‌های بیش‌تری را برای سازمان دهندگان اتحادیه‌های دهقانی فراهم آورد تا به‌میدان قدم نهند. اگر ارقامی را که بنگاه اصلاحات ارضی (کورا) ارائه کرده است به‌پذیریم، در اواسط سال ۱۹۷۰ حدود ۳۸ درصد کارگران روستائی مزدبگیر که کلاً ۳۳۵۰۰۰ نفر هستند، در ۴۸۸ اتحادیه متشکل شده بودند. امّا منابع مطلع ادعا می‌کنند که به‌احتمال زیاد عده دهقانانی که در اتحادیه‌ها متشکل شدند بیش از ۱۰۵۰۰۰ نفر نیست. رزمندگی رشد یابنده دهقانان، فعالیت بیش‌تر فعالان اتحادیه‌های صنفی و فعالیت ترویجی مأموران اصلاحات ارضی روستا را به‌شدت قطبی کرده است. نیروی کار روستائی به‌موقعیت استثمار شوندهٔ خود در نظام اجتماعی - اقتصادی سنتی پی برده است و رابطهٔ خود را نسبت به‌زمین‌داران و طبقات اجتماعی مسلط از نو تدوین کرده است. طبقات زحمتکش روستائی که به‌موقعیت خود آگاهی یافته‌اند بیش از پیش به‌سوی سازمان‌هایی جلب شده‌اند که بتواند در کوتاه مدت موقعیت طبقاتی آنان را ترقی داده و در درازمدت طبقه آن‌ها را تغییر دهد. مؤسسه توسعه کشاورزی (اینداپ) - کنفدراسیون سازمان یافته کمپسینوتریونفو - اگرچه از لحاظ نسبت اعضاء اتحادیه صنفی از ۵۲٫۴ درصد در سال ۱۹۶۸ به‌ ۴۶٫۷ درصد در سال ۱۹۶۹ تنزل یافت اما با این وجود از لحاظ قدر مطلق اعضاء همچنان از همه مهم‌تر است (۴۷۶۰۹ عضو). کنفدراسیون محافظه‌کارتر لیبرتاد از ۲۳٫۲ درصد به‌ ۲۲٫۶ درصد تقلیل یافت و کنفدراسیون تحت رهبری مارکسیست‌ها (رانکویل) از ۲۴٫۴ درصد به‌ ۳۰٫۳ درصد کل دهقانان سازمان داده شده افزایش یافت. حوزه‌های متحده کشاورزی که زیر نظر مالکان بزرگ (اربابان) تشکیل شده بود کم‌تر از یک درصد دهقانان را دربر می‌گرفت. تقریباً نیمی (۴۷ درصد) اعضائی که در عرض یک سال یعنی از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۶۹، به‌اتحادیه‌های دهقانی پیوسته بودند به‌اتحادیه‌های دهقانی مارکسیستی اختصاص می‌یافت. این رقم نسبت به‌سال گذشته تغییر قابل ملاحظه‌ئی را نشان می‌دهد: رانکویل یعنی اتحادیه‌های دهقانی رادیکالی که مستقل از حکومت فری بود و تحت رهبری فعالان اتحادیه‌ئی مخالف با سیاست‌های فری قرارداشت در سال ۱۹۶۹ بزرگ‌ترین پیروزی را به‌دست آورد. اما در همان وقت اتحادیه دهقانی تریونفو که بیش از همه زیر نفوذ جناح چپ قبلی حزب دموکرات مسیحی بود دچار تنزّل شد (یعنی از لحاظ قدر مطلق فقط ۸۰۰۰ نفر بر تعداد اعضاء آن افزوده شد). ادغام جناح چپ دموکرات مسیحی - یعنی اتحاد جنبش مبارزه خلقی (ماپو) - در جناح چپ اتحاد ملی به‌رشد چپی‌ها کمک فراوانی کرد. انشعابی که در حزب دموکرات مسیحی صورت گرفت منجر به‌انشعاب رسمی اتحادیه‌های دهقانی نشد. حکومت فری برای حفظ وفاداری رهبران اتحادیهٔ دهقانی تریونفو شروع به‌افزایش فشارهای اجتماعی و اقتصادی خود کرد. دولت فری کمک اعتباری خود را مشروط به‌سازگاری موضع سیاسی حزب کرد. اکثر رهبران تریونفو که افرادی مصلحت‌ گرا بودند دست‌کم به‌ظاهر از چونچول جدا شده و به‌فری و تومیک پیوستند. اما بسیاری از افراد ردهٔ پائین تریونفو در عین پذیرش کمک اقتصادی حکومت به‌پشتیبانی خود از چونچول و اتحاد جنبش مبارزه خلقی (ماپو) ادامه می‌دهند. ممکن است که در آیندهٔ نزدیک انشعابی در داخل تریونفو صورت گیرد. یعنی یک بخش آن به‌سوی اتحادیهٔ دهقانی مارکسیستی (رانکویل) برود و بقیهٔ آن به‌اتحادیهٔ دهقانی محافظه‌ کار (لیبرتاد) به‌پیوندند.

تغییر پرسنل مؤسسه توسعه کشاورزی (اینداپ) نشان می‌دهد که جهت‌گیری دولت فری دیگرگون شده است. در پایان سال ۱۹۶۸ چونچولِ طرفدار اصلاحت ارضی جای خود را به‌لوئیس مارابیو داد و او تا اواسط سال ۱۹۶۹ در پست خود باقی ماند. ظاهراً نیروی محرکه این سازمان مارابیو را گرفتار کرد و در نتیجه او تا اندازه‌ای راه چنچول را ادامه داد. اما در اواسط سال ۱۹۶۹ مارابیو جای خود را به‌روبرتو اینفانته رنگیفو سپرد. رنگیفو مالکی بزرگ و عضو والامقام انجمن مالکان (سان) و قائم‌ مقام مدیرعامل دِل اِستاد و بانک بود. فعالیت‌های سازمان‌دهی اتحادیه‌ئی مؤسسه توسعه کشاورزی (اینداپ) در دورهٔ ریاست رنگیفو به‌طور جدی کاهش یافت. اما با وجود این بعضی از فعالان اتحادیه رهبری و کمک مالی خود را جدا از حکومت توسعه داده و به‌ارتقاء بخشیدن و تشکّل اتحادیه‌ئی دهقانان ادامه دادند. در نتیجه به‌رغم رفتن چونچول و یارانش تلاش تشکیلاتی دهقانی ادامه یافت. افزایش اعضاء اتحادیه‌های دهقانی ناشی از همین کوشش است. با وجود این جای شک است که اتحادیه‌های دهقانی‌ئی که مؤسسه توسعه کشاورزی (اینداپ) آن را تقویت کرده است بتواند بدون پشتیبانی جدی سازمان‌های سیاسی و اجتماعی شهری از تهاجم دولت دست‌راستی جان سالم به‌در برد.

بسیاری از رهبران دهقانی مخصوصاً رهبران کنفدراسیون اتحادیه‌های دهقانی وابسته به‌جناح چپ قبلی حزب دموکرات مسیحی (تریونفو) و کنفدراسیون اتحادیه‌های دهقانی محافظه‌کار (لیبرتاد) بیش‌تر به‌این دلیل قادر به‌حفظ مواضع رهبری خود بودند که می‌توانستند با مقامات دولتی تماس بگیرند. این رهبران از طریق تماس با دولت مسائل خود را حل و فصل می‌کنند. نقش این رهبران اتحادیه‌های دهقانی در مقابل حکومت و گرایش فزایندهٔ آنان به‌دنباله‌روی از سیاست عوام‌پسندانه (مبادله هدایا برای حمایت سیاسی) بازگوی آن است که لااقل بخشی از جنبش اتحادیه‌ دهقانی می‌تواند به‌زائدهٔ بوروکراتیک حکومت تبدیل شود: علاقهٔ این رهبران بیش‌تر کسب امتیازات و تحکیم پایهٔ پشتیبانی موجود است تا پیش برد تقسیم زمین.

رهبری اتحادیهٔ دهقانی محافظه‌کار (لیبرتاد) که تا اندازه‌ئی از کمک مالی بنگاه بین‌المللی توسعه (یکی از کانال‌های سیا) برخوردار است آماده است که به‌ازای دریافت وسایل نقلیه و کمک مالی و پشتیبانی حکومت، «نظم» را در روستاها حفظ کند. در اتحادیه‌های دهقانی وابسته به‌جناح چپ قبلی حزب دموکرات مسیحی (تریونفو) وضعیت درحال تغییر است. پس از رفتن چونچول و یارانش نیروهای طرفدار حزب دموکرات مسیحی و نیروهای طرفدار اتحاد جنبش مبارزه خلقی (ماپو) تقریباً با هم برابر بودند. اما با توسعهٔ مبارزات انتخاباتی سال ۱۹۷۰ رهبری به‌طرف تومیک متمایل شد. چرا که دولت خدمات و انگیزه‌های مالی عرضه کرد. گروه رهبران اتحادیه‌های دموکرات مسیحی تحرک عمودی دارد. یعنی آن که طی مدت بسیار کوتاهی از پائین‌ترین موقعیت اجتماعی، به‌سوی نقشی پر اهمیت خیز برداشتند. نقش آن‌ها راست و ریس کردن درگیری‌هائی حکومت ملی است.

کنفدراسیون‌های رقیب کوشش‌های سازمان‌ دهی خود را ابتدا درحوالی مراکز شهری، مناطق دارای قدرت اجتماعی - سیاسی و نقاط تمرکز کارگران مزدبگیر، متمرکز کردند. اما در سال‌های اخیر اتحادیه‌های دهقانی فعالیت خود را به‌مناطق روستائی دورتر، علی‌الخصوص به‌مناطق روستائی جنوب که قبلاً در آن کار سیاسی نشده بود، گسترش دادند. بیش‌ترین تعداد دهقانان سازمان‌یافته به‌ترتیب اهمیت عبارتند از: اول استان سانتیاگو (۱۳۴۴۳ نفر) که نزدیکی به‌پایتخت و منابع سیاسی - اقتصادی آن آشکارا عامل مؤثری است. دوّم استان تالکا (۹۳۴۴ نفر) که مدتی طولانی مرکز فعالیت دموکرات مسیحیان و مارکسیست‌ها برای سازمان‌دهی سیاسی - اجتماعی دهقانان بود. سوم اوهیگینز (۸۵۸۸ نفر)، این استان مرکز فعالیت‌های معدنی است و معدنچیان با سنت‌های رادیکال مبارزات دهقانان را تحت تأثیر قرار داده و از آنان پشتیبانی کرده‌اند.[۳] چهارم نوبْل که یکی از فقیرترین و استثمارشده‌ترین نواحی است. نخستین کوشش‌های تشکیلاتی دهقانان در این ناحیه به‌عمل آمد و در این فرایند تسریع شده نوبْل در سال ۱۹۶۹ با موجی از مصادره املاک مواجه شد. کنفدراسیون محافظه‌کار دموکرات مسیحی (لیبرتاد) در والپاریزو (با ۸۱ درصد دهقانان عضو اتحادیه‌ها) کوریکو (۳۹٫۵ درصد) و تالکا (۴۶٫۹ درصد) نیروی اتحادیهٔ صنفی مسلط است. کنفدراسیون مبارزتر یعنی تریونفو در مناطق زیر یا کنفدراسیون مسلط است یا آنکه نفوذ برابر دارد: آتاکاما (۱۰۰ درصد) کوکوایمْبو (۵۰ درصد)، آکونْکاگوآ (۴۳ درصد)، سانتیاگو (۳۸٫۲ درصد)، اوهیگینز (۶۲٫۸ درصد)، کولشاگوآ (۴۱ درصد)، لیتارس (۴۵٫۶ درصد)، مائُل (۶۸٫۵ درصد)، نوبْل (۵۳٫۳ درصد)، مالْکو (۹۵٫۸ درصد)، کاتین (۸۴ درصد)، والْدیویا (۴۹٫۹ درصد)، اًسورنْو (۷۸٫۷ درصد)، لیاتْکوهیو (۵۶ درصد)، ایسِن (۱۰۰ درصد). کنفدراسیون سوسیالیست یا کمونیست رانکوئل در نقاط زیر یا مسلط است یا سهم مساوی دارد: کوکوایمْبو (۴۹٫۹ درصد)، کولْشاگوآ (۴۰٫۴ درصد)، کونْسپیون (۵۲٫۲ درصد)، آراکو (۸۷٫۲ درصد)، بیو - بیو (۳۷٫۹ درصد)، ماژِلانْز (۶۵٫۱ درصد). کنفدراسیون لیبرتاد مایل است که فعالیت‌هایش بیش‌تر بر اساس منطقه‌ئی (درهٔ مرکزی) متمرکز باشد حال آنکه کنفدراسیون‌های دیگر به‌داشتن پایه‌های پشتیبانی متوازن‌تر تمایل دارند.

استان‌هائی که بیش‌ترین افزایش را در فاصلهٔ سال‌های ۱۹۶۸ تا ۱۹۶۹ نشان می‌دهند (بیش از ۱۰ درصد) غالباً مناطقی بودند که قبلاً در آن جا دهقانان ضعیف‌ترین گرایش را به‌عضویت در اتحادیه‌ها داشتند (یعنی آن جاهائی که کم‌تر از ۲۳ درصد کارگران روستائی مزدبگیر آن سازمان داده شده بودند).

دو سوم استان‌هائی که بیش از ۳۵ درصد کارگران مزدبگیر آن عضو اتحادیه‌ها شده بودند افزایشی کم‌تر از ۳ درصد داشت. این نشان می‌دهد که مرحلهٔ گسترش نسبتاً آسان اتحادیه‌ئی در بعضی مناطق در حال تمام شدن است.

در نتیجه این گرایش احتمالاً در مناطق کم‌تر سازمان‌یافته هم‌چون: مائُل، اوهیگینزْ؛ والْپاریزو، بیو - بیو، اُسورنو و ایسن گسترش خواهد یافت. ازهم پاشیدگی سازمانی مؤسسه توسعه کشاورزی (اینداپ) که در فاصله سال‌های ۱۹۶۸ و ۱۹۶۹ روی داد، در بعضی از نواحی روستائی تشکل دهقانان را در اتحادیه‌ها توسعه داد. این نواحی مناطق مجاور مراکز اجتماعی - سیاسی تا مناطق با سابقه تاریخی ناچیز در مبارزه اجتماعی را دربر می‌گرفت.

در بعضی از مناطق تأسیس اتحادیه‌های دهقانی دموکرات مسیحی، ورود اتحادیه‌های رادیکال‌تر سوسیالیست - کمونیست را تسهیل کرد. در موارد دیگر، سازمان دهندگان نخستین که تسلط قبلی داشتند قادر بودند که این تسلط را حفظ کنند. آشکار است که کوشش‌های نخستین دموکرات مسیحیان علی‌الخصوص در سطوح فوق‌العاده محافظه‌ کارانه تشکل اتحادیه‌ئی دهقانان را قانونی کرده است. اما اگر خواسته‌های دهقانان رشد کند و سازمان‌های چپ‌گرا برای اعلام وفاداری‌های دهقانی خود به‌رقابت بپردازند، دموکرات مسیحیان برای ابقاء نفوذشان دچار مشکلاتی خواهند شد.

(ادامه دارد)

ترجمه: احمد خزاعی / محمدجواد زاهدی

پاورقی‌ها

  1. ^  واقعیتی انکارناپذیر است که اکثر گره‌گاه‌های توسعه اقتصادی ما اساساً در عقب‌ماندگی اقتصادی است. اگر قادر نباشیم سیاست زراعی‌ئی را اجرا کنیم که تولید کشاورزی و دامی ما را به‌طور اساسی افزایش دهد، هیچ‌گونه امکان فراری از رکود، تورم، و هیچ راهی برای دست‌یابی به‌تراز پرداخت‌های مطلوبی نخواهیم داشت.
  2. ^  هیچ یک از مالکین کوچک، متوسط یا حتی بزرگ که بازدهی عالی داشته و می‌تواند شرایط کار خوبی را حفظ کند توسط اصلاحت ارضی زراعی تهدید نمی‌شوند.
  3. ^  تأثیر جوامع معدنچیان بر جامعه دهقانی در آثار جیمز پتراس و موریس زیتلین به‌نام‌های «معدنچیان و رادیکالیسم زراعی» و در «آمریکای لاتین: اصلاح یا انقلاب» مورد بحث قرار گرفته است.