خطابهٔ ششم: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۰: سطر ۱۰:
  
 
با خورجینی پر خون و  
 
با خورجینی پر خون و  
:::::نعشی غریب باز پس آمد.
+
::::نعشی غریب باز پس آمد.
 
اینک  
 
اینک  
 
بر هر چهار سوق  
 
بر هر چهار سوق  
سطر ۱۶: سطر ۱۶:
  
 
هنگامه¬ئی است  
 
هنگامه¬ئی است  
 +
 
هر کس حیات خویش را  
 
هر کس حیات خویش را  
 
:::::در مرگ آن دیگری می¬جوید
 
:::::در مرگ آن دیگری می¬جوید
سطر ۲۲: سطر ۲۳:
 
:::::بر دوش نمی¬کشد.
 
:::::بر دوش نمی¬کشد.
 
اینهمه را کدام کسان رسم نهادند؟
 
اینهمه را کدام کسان رسم نهادند؟
 +
 
من امّا آموخته¬ام
 
من امّا آموخته¬ام
 
::::که قلاعِ آهنین را  
 
::::که قلاعِ آهنین را  
:::::::::::چه¬گونه با کلمات فرو ریزم
+
:::::::::چه¬گونه با کلمات فرو ریزم
 
و کلاف خورشید را  
 
و کلاف خورشید را  
:::::بر پنجره¬های انتظار  
+
::::بر پنجره¬های انتظار  
با قلم خویش بگشایم.
+
::::::::با قلم خویش بگشایم.
  
 
{{چپ چین}}
 
{{چپ چین}}
 
میرزاآقا عسکری
 
میرزاآقا عسکری

نسخهٔ ‏۲۰ ژوئن ۲۰۱۱، ساعت ۲۲:۰۸

کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۲۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۲۴

پنجره¬های بی¬لبخند

بامدادن شهر را
انتظار می¬کشند

هر اسب که مردی را به ملاقات خورشید بُرد

با خورجینی پر خون و

نعشی غریب باز پس آمد.

اینک بر هر چهار سوق

شمشیر شکسته¬ی دلاوری را به تماشا نهاده¬اند!

هنگامه¬ئی است

هر کس حیات خویش را

در مرگ آن دیگری می¬جوید

و هیچ¬کس

بیرق عشق را
بر دوش نمی¬کشد.

اینهمه را کدام کسان رسم نهادند؟

من امّا آموخته¬ام

که قلاعِ آهنین را
چه¬گونه با کلمات فرو ریزم

و کلاف خورشید را

بر پنجره¬های انتظار
با قلم خویش بگشایم.

میرزاآقا عسکری