تاریخ

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۴۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۴۶


خواهان مرگ تاریخند

خواهان مرگ هر چه بوی وطن می‌دهد

این دلقکان، همیشه

هربار با مردم

بر مردم می‌تازند

مادر، کنار تختش تاریک

پدر، با وصله‌وصله پیرهنش

بر می‌خیزد

دریچه‌های صدا را می‌بندد.

لب تشنه می‌دویدیم

تا ثبت یک دریچه

در طول عمرمان

هرجا نشانی از ستمی بود

ما نقش درد بودیم

ما،دارِ خائنین وطن

ما، دشمنانِ شب.

خواهان مرگ ما کیست؟


تاریخ کهنه ورق می‌خورد.


مینا - دست‌غیب