بحث:اهمیت فعالیت سندیکائی در کارخانه
هر چه بیشتر تایپ میکنم بیشتر سیاه و سپید دیدن ماجرای سندیکای کارگران را درک میکنم. نویسنده مقاله با کمیتههای کارگری موافق نیست و آنها را متهم به مصالحه به قانونگزار و کارفرما میکند (و من با خودم فکر میکنم خب مگر مصالحه چه ایرادی دارد. قدری امتیاز میدهی و قدری هم امتیاز میگیری). ایراد دیگری که به کمیتهها وارد میداند شیوه انتخابات اعضای آن است و بعدتر توضیح میدهد که این انتخابات به روش پارلمانی برگزار میشود (باز من با خودم فکر میکنم دموکراسی خواه تر از این هم مگر میشد؟) نویسنده اگرچه معترف به دموکراتیک بودن انتخابات است اما صریحا میگوید باید جلوی اینکه یک «اقلیت ضعیف» از همه مسائل خبر داشته باشد ایستاد! منظور نویسنده را از بهکار بردن صفت ضعیف نمیفههم. این نمایندگان پشتوانه رای همان کارگرانی که شما سنگشان را به سینه میزنید دارند. اگر پشتوانه رای آنها به نظر شما ضعیف است، چه چیز برای شما قوی معنی میدهد؟ بعد چرا به اهمیت انتشار آگاهی نمیپردازید. ایراد اینکه این گروه نمایندگان موظفند به پشتوانه رایشان کارگران را از مسائلی که در جریان است آگاه کنند معنیدارتر نیست؟ باز به خودم میگویم، مطلب زمانی نوشته شده که تب سوسیالیزم داغ بوده و صد البته زود هم فروکش کرده!--BA}{AR ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۶ (PST)