با خوانندگان ۱۲

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
The printable version is no longer supported and may have rendering errors. Please update your browser bookmarks and please use the default browser print function instead.
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۵۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۵۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۵۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۲ صفحه ۱۵۹


  • خانم همایونتاج

با سپاس فراوان از زحمتی که در ترجمهٔ آن مطلب تقبل کرده‌اید گمان می‌کنم بپذیرید که چاپ آن در کتاب جمعه چندان خوشایند نخواهد بود. اگر مایل باشید می‌توانیم آن را برای چاپ در اختیار نشریهٔ مناسبی بگذاریم یا استثنائاً آن را به‌‌آدرسی که محبت می‌کنید پس بفرستیم. – چنانچه موافق باشید مجله برای چاپ دیگر بخش‌های آن کتاب در اختیار و پیشاپیش سپاسگزار شماست.

  • آقای علیرضاصدرمحمدی

تا کنون سه بار آدرستان تغییر کرده است. ملاحظه می‌کنید که نرسیدن مجله گناه دفتر توزیع نیست.

  • آقای رحمانی (دانشجوی دانشگاه ابوریحان)

خوب بود پیش از آن که شخصاً تصمیم بگیرید که منظور آقای دکتر آدمیت شخص موردنظر شماست، دست‌کم لطف می‌کردید و از ما می‌پرسیدید – بنابراین همین قدر عرض می‌شود که تلقی شما درست نیست و هیاهوی بسیار بر سر هیچ به‌راه انداخته‌اید. آقای دکتر آدمیت از شخص دیگری نام برده بودند که پس از پیاده کردن مطالب از روی نوار، با پیشنهاد یکی از دوستان، ایشان موافقت کردند که آن اسم به‌اشاره برگزار شود.

  • آقای مجید امین‌مؤید نوشته‌اند:

در صفحهٔ ۱۵۰ شماره ۵ کتاب‌جمعه، در پانویس مترجم راجع به‌پناهنده شدن چند افسر جوان به‌شوروی به‌گمان اینجانب اشتباهی رخ داد. تا آنجا که من اطلاع دارم افسران نامبرده پس از چند ماه به‌آذربایجان آزاد شده بازآمدند و یک سال در آن سامان در آرتش آذربایجان (حکومت ملی) خدمت کردند. پس از شکست جنبش آذربایجان بود که برخی از اینان به‌شوروی پناهنده شدند و چند تن نیز به‌عراق رفتند که بعدها به‌دولت ایران تحویل داده شدند و سال‌ها در زندان بودند. البته اگر کسانی در مورد افسرانی که به‌اتحاد شوروی رفتند اطلاعات دقیق دارند جا دارد که در اختیار مجله قرار دهند چرا که دقت و صحت مطالب تاریخی مندرج در کتاب جمعه آرزوی هر آزاداندیش ایرانی است.

۱۳۵۸/۶/۲۰

  • آقای یارعلی پورمقدم

لطفاً تمام نمایشنامهٔ «اسم شب» را بفرستید. صفحات ۲۵ و ٣۶ و ۴٣ به‌بعد آن را.

  • آقای الف. دال (آبادان)

موضوع این طرح‌ها آن قدرها تازه نیست.

  • آقای الف. گاهبار (تهران)

از لطف شما ممنونیم. هم ما، هم کانون نویسندگان ایران که فعالیت‌های اخیرش را مورد تأیید قرار داده‌اید.

امّا در باب «مباحثهٔ اقتصادی» که نوشته‌اید «در شمارهٔ هشتم نبود!!» نکته‌ئی هست که بهتر بود پیش از این طی یادداشتی به‌اطلاع خوانندگان علاقه‌مند خود رسانده باشیم، و آن مشکلی است که در عمل برای ما پیش آمده است.

گفت و گوهائی که در جلسات میزگرد کتاب جمعه صورت می‌گیرد و روی نوار ضبط می‌شود، پس از پیاده شدن روی کاغذ، گاه از صد و صدوپنجاه صفحهٔ بزرگ نیز برمی‌گذرد. چاپ تمام آنها به‌هیچ وجه امکان ندارد، زیرا اولاً تمرکز فکر و ضابطهٔ ذهنی که در نوشتن هست در گفتن نیست، و ثانیاً طبیعی است که نمی‌توان فی‌المثل نیمی از صفحات یک شماره را به‌میزگرد اختصاص داد. بدین ترتیب، ناگزیر ابتدا یکی از همکاران دائمی مجله وظیفهٔ تلخیص و ترتیب آن را متعهد می‌شود و پس از پایان این امر و تکثیر نسخهٔ ماشین شدهٔ مذاکرات، هر یک از شرکت‌کنندگان در جلسه یک بار دیگر گفته‌های خلاصه شدهٔ خود را مرور و حک و اصلاح می‌کنند تا سرانجام مطلب برای چاپ آماده شود. تنها پیاده کردن نوار، گاه تا بیش از یک هفته وقت می‌برد، و گاه تلخیص و ترتیب مطلب پیاده شده نیز نیازمند فرصتی بیش از این است. در مجموع عملاً به‌این نتیجه رسیده‌ایم که هر یک از جلسات میزگرد ما به‌طور متوسط نیازمند سه تا چهار هفته کار مداوم است. و این امری است که قبلاً محاسبه نشده بود. معذلک امیدواریم بتوانیم ترتیبی بدهیم که در موضوع میزهای گرد کتاب جمعه که توجه گروه کثیری از خوانندگان را جلب کرده است وقفه‌های طولانی پیش نیاید.

دیگر نوشته‌اید که «با تودهٔ کارگر ارتباط ضعیفی دارید». - حق با شماست، و اگر به‌نخستین میزگرد کتاب جمعه توجه کرده باشید دلیل آن را در می‌یابید. البته اگر «ارتباط خطابی» ما بناگزیر با تودهٔ کارگر ضعیف است در عوض نه فقط هرگز از توجه به‌مسائل اساسی طبقهٔ کارگر غافل نبوده‌ایم، بلکه این توجه همیشه در صدر وظایف ما قرار داشته است.

در مورد اشعار و نوشته‌ها و داستان‌هائی که به‌دفتر مجله می‌رسد متأسفانه کمترین مجالی برای گفت و گو و اظهارنظر منتقدانه نیست. آنچه می‌رسد، اگر در حد قابل قبولی بود به‌نوبت خود در مجله می‌آید و گرنه بایگانی می‌شود و السلام.

  • آقای حسین بنائی

فرهنگ بزرگ ایرانی بارها و بارها در برابر خطر انکار مطلق قرار گرفته و هر بار از مصاف حق و باطل پیروز و سربلند بیرون آمده است. تاریکی به‌روشنائی حاکم نمی‌شود، نگران نباشید. دست گرم شمارا را می‌فشاریم.

  • جمعی از دوستداران کتاب جمعه (تهران)

ما خود از نخست در صدد بوده‌ایم که صفحاتی از مجله را به‌مسائل و مباحث شطرنج اختصاص بدهیم، لیکن هنوز همکارانی برای این مقصود نیافته‌ایم. اگر خود شما می‌توانید در این امر کارگشا باشید، گوی و میدان!

  • آقای محمدفرخی (مشهد)

«رنجیده خاطر و گله‌مند» نشوید. کار ما آن قدر فشرده است که فرصتی برای نظر دادن روی یکایک مطالبی که به‌دفتر مجله می‌رسد باقی نمی‌ماند. این قدر را مسلم بدانید که هر نوشتهٔ خوبی را ارج می‌گذاریم و به‌چاپ می‌سپاریم.

  • آقای احمد فلاح (قوچان)

یادداشت‌هائی را که مرقوم فرموده‌اید بفرستید. ممنون می‌شویم.