اهمیت فعالیت سندیکائی در کارخانه

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۰۳ توسط Bahar (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۶۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۳۵ صفحه ۷۷

کنفدراسیون دموکراتیک کار در فرانسه

مقاله زیر بر اساس یکی از انتشارات کنفدراسیون کار فرانسه (CFDT) تهیه شده است. این کنفدراسیون یکی از نیرومندترین اتحادیه های کارگری اروپا و پس از کنفدراسیون عمومی کار (CGT) بزرگ ترین اتحادیه کارگری فرانسه است. در این مقاله بحث از ضرورت سازماندهی سندیکائی در کارگاه ها و کارخانه هاست. سخن این است که کارگران عضو هر سندیکا ضروری است که درمحل کار خود در کارخانه، کارگاه نیز تشکل داشته باشند و مانند سازمان های سیاسی، برای اعضای خود «حوزه های سندیکایی» در هر کارخانه تشکیل دهند تا بتوانند مبارزات کارگران را در محل کار آن ها سازماندهی و رهبری کنند.

ک.ج.

مقدمه

می باید همه ابعاد فعالیت سندیکائی در کارخانه تجلی یابد. در هر کارگاه یا کارخانه کارگران در موقعیت های متعددی متوجه این واقعیت می شوند که برای ایجاد رابطه بین نیروهای خود در جهت واداشتن کارفرما به رسیدگی و قبول مطالبات شان، نیاز به تشکل دارند.

دو نمونه از این نوع موقعیت ها را در نظر بگیریم: در کارگاه های کوچک و متوسط اغلب اتفاق می افتد مدیریت جدیدی روی کار آید که با مدیریت پیشین تفاوت های بسیار دارد. این مدیریت تازه زیر بار بحث و مذاکره با کارگران نمی روز و تنها هدفش «عقلانی» کردن کار است، یا می خواهد عهده‌ئی از کارگران را به طور دست جمعی اخراج کند. یا مثلا مورد دیگری را در نظر بگیریم: حادثه‌ئی در کارخانه رخ می دهد که پیش ار آن نیز اتفاق افتاده و ناشی از بدی شرائط کار است که دیگر به هیچ وجه قابل تحمل نیست یا مدیریت جدید آهنگ و سرعت کار را بالا می برد. در مقابل چنین مسائلی از خود می پرسیم: «چگونه از خود دفاع کنیم؟ چگونه می توان از این نوع پیشامدها جلوگیری کرد؟» - در این باره بحث می کنیم و نتیجه می گیریم تشکل مان امری ضروری است و باید از امکانات موجود برای یک عمل مؤثر استفاده کنیم.

این را می دانیم یا به سرعت فرا می گیریم که قانون به کارگران حق استفاده از بعضی امکانات، از قبیل انتخاب نمایندگان کارکنان یا «کمیته کارخانه» را داده است. با این حال سؤالات متعددی به وجود می آید: چطور خودمان را متشکل کنیم، از کجا شروع کنیم، مؤثرترین وسیله کدام است؟... در بدو امر احساس می شود که این چیزها واقعا مسائل پیچیده‌ئی است و نقش مربوط به هر یک از این حقوق و چگونگی مربوط شدن آن ها به یکدیگر، چندان قابل تشخیص نیست. تماس گرفتن با سندیکا به ما می آموزد که باید کار را با تشکیل یک «حوزه سندیکائی کارخانه» شروع کنیم. از خود می پرسیم: «حوزه سندیکائی از چه تشکیل می شود و چه روابطی میان آن ها و نهادهائی مثل «نمایندگان کارکنان» و «کمیته های کارخانه» می تواند وجود داشته باشد؟

سعی می کنیم به این مسائل جواب دهیم:

حوزه سندیکائی در کارخانه

حوزه سندیکایی یعنی تشکل همه اعضای یک سندیکا در درون یک مؤسسه، رسته، حرفه، و غیره... بدین ترتیب، برطبق یک قاعده عمومی، در هر مؤسسه تنها یک حوزه سندیکائی می‌تواند وجود داشته‌باشد.


این مفهوم از سندیکالیسم توده‌ئی، و واحد دارای این نتیجه ثانوی است که درِ سندیکا به روی همه کارگران با هر عقیده‌ سیاسی، فلسفی، با هر ملیت، سن، و جنس، باز است.

تعداد لازم برای عضویت در یک واحد سندیکائی رقم خاصی نیست. در اینجا، تنهاتضمین برای به‌وجود آوردن کارِ دسته‌جمعی موردنظر است.

مسائل مشخص کارگران باید مدّنظر باشد

حوزه سندیکائی با داشتن چنین ساختی و به‌مدد رهنمودهای سندیکائی به‌یاری ما می‌آید. یه حوزه سندیکائی باید پیش از هر چیز ابزار مبارزه دسته‌جمعیِ کارگران باشد.

در کارخانه، یعنی سلّول پایه‌ئیِ جامعه سرمایه‌داری، کارگران همه رسته‌ها با سیاست یکدست و استثمارگرانه کارفرما روبه‌رو می‌شوند. در کارخانه است که کارگران گوناگون، در مدت زمانی کوتاه وسیعاً متشکل می‌شوند. لذا در کارخانه است که کارگران به‌کسب آگاهی نسبت به‌‌منافع مشترک خود موفق می‌شوند و درمی‌یابند که این منافع با منافع کارفرما در تضاد است. در کارخانه است که کارگران می‌آموزند باید به‌جدائی‌ها و گروه‌بندی‌ها خاتمه دهند و در جهت ارضای مطالبات فوری یا درازمدتت خود دست به‌عمل جمعی بزنند.

نخستین هدف فعالیت سندیکائی دفاع مشخص از کارگران در برابرِ بهره‌کشی کارفرمایان است. سندیکا به‌خاطر جهت‌گیری، مواضع، خط‌ مشی، و پراتیک مبارزه طبقاتیش، عنصری مهم از جنبش سوسیالیستی است. سندیکا می‌کوشد با توجه به‌مسائل مشخص کارگران مطالبات کارگری را با چشم‌اندازهای سوسیالیستی ربط دهد. این چشم‌اندازها به‌شکل اهداف ملموس روزانه بیان می‌شود و می‌باید در اقدامات فعالیت‌های توده‌های کارگری کاملاً محسوس باشد. آگاهی طبقاتی در کارخانه ریشه می‌گیرد. و در آنجاست که بهره‌کشی و مردود شناختن آن از طرف کارگر مطرح می‌شود. سندیکالیسم با گسترش عمل مبارزاتی در درون و بیرون کارخانه است که همه ابعاد خود را نشان می‌دهد.

حوزه سندیکائی یک دست‌آورد جنبش سندیکائی

شناسائی قانونی حوزه سندیکائی کارخانه، و از آن جا، شناسائی حق سازماندهی کارگران، خود یک دست‌آورد بزرگ است. ده‌ها سال مبارزه لازم بود تا این پیروزی به‌دست آید. حق ایجاد حوزه سندیکایی در کارخانه‌های کوچک باید بسط داده‌شود. گرد آوردن اعضا، جمع‌آوری حق عضویت، پخش مطبوعات سندیکائی و غیره، که در خارج از ساعات کار درون کارخانه مجاز است باید به‌تمام ساعات بسط داده‌ شود. این حق بایستی به‌دست آید تا «همه کارگران» بتوانند در همه مکان‌ها و نیز در طول تمام ساعات به‌بحث پیرامون مسائل خویش بپردازند.

همه حقوق سندیکائی از راه مبارزه به‌دست آمده است. ابتکار عمل با قانون و قانون گزاران نبوده است. در واقع قانون جز حقانیت بخشیدن و عمومیت دادن به‌حقوقی که ابتدا توسط کارگران و سازمان‌های سندیکائی آن‌ها کسب شده است کاری انجام نم‌دهد. حق هم‌‌‌آهنگ سازی و متشکل کردن کارگران به قیمت سال‌ها مبارزات سخت و اغلب تا سر حد مرگ، به‌دست آمده است.

تازه، همین حقوقی هم که در سطح جامعه برای کارگران به‌رسمیت شناخته شده است اکنون یعنی پس از ده‌ها سال در خود کارخانه‌ها رعایت نمی‌شود. از اینجاست که می‌شود درک کارفرما را از موضوع دموکراسی فهمید. او از این حقوق حرف می‌زند، اما به‌محض ورود به‌کارخانه همه این‌ها از یاد او می‌رود. تمام طرح‌ها و پیشنهادهای قانونی که در جهت شناسائی واقعیت سندیکا در کارخانه بوده است با مخالفت قاطعانه کارفرمایان و متحدان آن‌ها روبه‌رو شده. بورژوازی چنین می‌گوید: «حقوق سندیکائی وجود خارجی ندارد. البته کارگران حق عضویت در سندیکا را دارند؛ اما این‌ها دو مطلب متفاوتند!»- کارخانه نمی‌تواند وجود چیزی بیگانه -یعنی سندیکا را- درخود بپذیرد و آن را تحمل کند!

چگونه می‌توان گفت چه مقدار وقت و مبارزه صرف به‌رسمیت شناساندن یک سندیکا در کارگاه شده است؟ برعکس سندیکا، نهادهائی مثل «کمیته کارخانه» و «نمایندگان کارکنان» خیلی بیش‌تر در کارخانه پذیرفته شدند. پرسیدنی است با این که‌نمایندگان «کمیته‌کارخانه» یا نمایندگان کارکنان‌آن اغلب از فعلان سندیکائی هستند، نگرانی کارفرمایان از پذیرش «حوزه سندیکايی» از چه ناشی می‌شود؟

کارفرمایان همه جا مدت‌های طولانی از پذیرفتن حوزه‌های سندیکائیِ درون کارخانه سرباز زده‌اند زیرا در واقع با این کار قدرت ایشان مورد سؤال قرار می‌گیرد.

محدودیت‌های نهادهای «نمایندگی کارگران در کارخانه»

ظاهراً نهادهای نمایندگی کارکنان یا کمیته کارخانه باید پاسخگوی مسائل کارگران هر کارخانه باشد. این نهادها باید قاعدتاً یکدیگر را کامل کنند و طرح مسائل فردی و جمعی کارگران را آسان‌تر سازند. افزون بر این، این نهادها انتخابی هستند و از طریق انتخابات به‌اصطلاح دموکراتیک به‌وجود می‌آیند. اما در واقع با پس زدن ظواهر امر است که اصل مطلب آشکار می‌شود.

این نهادها در چه اوضاع و احوالی زاده می‌شوند؟ در اوضاع و احوالی که توازن قوا به‌سود کارگران است