الگو:مقاله پیشنهادی

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو

از روبه‌رو، با شلاق - کیومرث منشی‌زاده

نجیب بودن یک ملت به‌‌اندازه روشنفکر بودن یک اسب غم‌انگیز است.

***

خواندن نمایشنامه، خوردن زنبور عسل است (البته کارگردان‌ها و عنکبوت‌ها مختارند).

تبصره: تنها وجه شباهت کارگردان‌ها و عنکبوت‌ها این است که هر دو دام را پهن می‌کنند و آمدن شکار را به‌انتظار می‌نشینند.

تعریف: تآتر، استعمار تماشاگرانی است که خواب‌شان نمی‌برد.

پرانتز: هیچ کارگردانی نیست که کار خود را موفق نداند، اگر نه چرا پول بلیت را آخرکار از تماشاچی نمی‌گیرند؟

***

برای رسیدن به‌‌صدسالگی تنها یک کار می‌شود: صبر.

تبصره: البته صدسالگان برای صدساله بودن خود دلائل افتخارآمیزی دارند که فقط به‌درد یک صدسالهٔ احمق می‌خورد.

توضیح: برای پذیرفتن این دلائل، صدساله بودن و احمق بودن به‌تنهائی کافی نیست (می‌گوئید نه، امتحان کنید).

اشتراط: برای ورود به‌این امتحان کافی است آدم صدساله بشود (اون وقت دیگه اون دومی خود به‌خود روشاخشه).