ادبیات و ایدئولوژی*

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۶۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۶۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۶۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۶۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۶۸

ایگلتون


فردریک انگلس در کتاب «لودویگ فویرباخ و پایان فلسفهٔ کلاسیک آلمانی»، (۱۸۸۸) توضیح می‌دهد که هنر، بسیار غنی‌تر و کنایی‌تر از تئوری اقتصادی و سیاسی است زیرا کمتر به‌صورت ایدئولوژی خالص ارائه می‌شود. در این‌جا لازم است معنای دقیق «ایدئولوژی» را از نظر مارکسیسم دریابیم. ایدئولوژی در درجهٔ اول، مجموعه‌ئی از آئین‌ها (دکترین‌ها) نیست بلکه راه زندگی انسان‌ها و نقش آنها را در جامعهٔ طبقاتی مشخص می‌کند. ایدئولوژی، ارزش‌ها و ایده‌ها و انگاره‌هایی برای قبولاندن نقش اجتماعی انسان‌ها به‌خود آنها عرضه می‌کند و بدین‌گونه، دانش حقیقی دربارهٔ جامعه، همچون یک کلّ، به‌دست نمی‌دهد. از این نظر شعر «سرزمین ویران»[۱]، یک محصول ایدئولوژیک است: این شعر نشان‌ دهندهٔ انسانی است که می‌خواهد