شال

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۵ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۶:۰۰ توسط Naazlii (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۰ صفحه ۴۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۰ صفحه ۴۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۰ صفحه ۴۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۱۰ صفحه ۴۵

س.ع صالحی، شاعر بختیاری


شالم بیارین

شمشیرِ بی‌غلاف‌و بیارین

بیارین زین خینی‌ی بَووٰامِه!

بیارین و گوش کنین ای ایل!

که چطو شیهه‌ی یابو

بوی شیون ِدشمن داره!

یابو! عزیز می‌دوونٌمْ

سم اِزَنه

اوف ینیَریْنْ که چطو غٌشْ اِزَنه چی تَشِ برْنوْ...

تو اِگیٌ‌ی که هَمَلاٰ

سر اِزَنه
دریا به دریا،

ایلم ای!

ایلم ای!

بگو بگیرین و بووَنْدیْن هر دست توفونِ

که

وِرِسْتامْ ز کِلِ غیرت چالنگ ٰ



۱.چالنگ، نام ایلی از بختاری‌ها است.



شال

شالم را بیاورید

شمشیر بی‌غلاف را بیاورید

بیاورید زین خونی اجدادم را،

بیاورید و گوش کنید ای ایل

که چه‌گونه شیههٔ اسب جوان

بوی شیون دشمن دارد.

اسب جوان، رفیق می‌دانم،

سم می‌زند.

آه بنگرید که چه‌گونه خروش می‌کند چونان آتشِ «بِرْنو»

تو گویی که هم‌اکنون

فراز می‌رود
دریا به دریا.

ای ایل من!

ای ایل من!

بگو بگیرید و ببندید هر دو دستِ توفان را که از کنار غیرت چالنگ برخاسته ام.


ترجمه: غ. بابادی