بر خاکِ تاریک...

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۶۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۵ صفحه ۶۳



برخاکِ تاریک...


برخاکِ تاریک شامگاه

آوازِ بلندِسپیده می‌گذرد.


(کبوتری

فریادِ درخت و تشنگی را

تا اوج پرواز می‌کند)

سنگین و

غریب.

برخاکِ تاریک شامگاه

صداهایی دیگر جاری‌ست.

(مردی

بازخمی برسینه و دشنه‌ئی در گلوگاه

شهادت باران را

برخاک

می‌افتد)

برخاکِ تاریک شامگاه

آوازِ سرخ سپیده می‌گذرد.


عزیز ترسه

تابستان 52


((پایان))