جویای جانان

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۵۰ توسط Hooman (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب هفته شماره ۹ صفحه ۱۳۸
کتاب هفته شماره ۹ صفحه ۱۳۸


جویای جانان

دلا، از جان و جان تا کی؟(از جان چه برخیزد؟) یکی جویای جانان شو

بلای عشق را گر دوست داری، دشمن جان شو

تو را هم کفر و هم ایمان حجابست، ار تو عیاری

نخست از کفر بیرون آی و پس، در خون ایمان شو


اگر در پیش کاخ او سواریت آرزو آید

چو طفلان خوابگه بگذار، رو زی مرد میدان شو.(میدان مردان شو)

گر او شب رنگ در تازد تو خود را خاک میدان کن

ور او چوگان به کف گیرد، تو همچوی گوی غلطان شو


چو در جائی، همه او باش و چون از جای بگذشتی

چه داری آرزو، آن کن، چه بینی خوبتر، آن شو

تو آن مشنو که مرغ شوم خواهد جای ویران را

گرت گنج دل آبادست سوی گنج ویران شو.

خاقانی شروانی