زن چینی

از irPress.org
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۵:۱۸ توسط Ahou (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۳۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۳۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۳۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۳۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۳۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۳۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۳۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۳۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۴۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۴۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۴۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۴۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۴۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۴۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۴۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۴۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۴۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۸ صفحه ۱۴۴

کهن‌ترین روایت چینی در مورد زنان این سرزمین به‌آفرینش انسان در اساطیر باز می‌گردد. در برخی از اسطوره‌های چینی که احتمالاً از روزگار مادرسالاری باقی مانده است خدابانو نوکوآ NUKUA نخستین زن و مرد را با ساختن دو تندیس گلی هستی می‌بخشد. در اسطورۀ دیگری که احتمالاً از زمان پدرسالاری به‌ما رسیده پیان‌کو PIAN KU نخستین آفریدۀ جهان ـ با ساختن دو تندیس گلی و دمیدن عنصر نرینگی جهان (یعنی یانگ [یان] YANG که عنصر مفید و مثبت جهان است) در مرد و دمیدن عنصر مادینگی جهان (یعنی یینگ [یین] که عنصر منفی و منحوس جهان است) در زن٬ نخستین زن و مرد را می‌آفریند. بعد از این٬ چنان‌چه از کتاب سرودها ـ که بسیار کهن است ـ برمی‌آید٬ زن در همۀ شرایط دوشادوش مرد چینی است. کنفوسیوس زن را موجودی می‌داند که «برای خدمتگزاری مرد آفریده شده است». و چنین است که در طول تاریخ چین٬ جز در مناطق روستائی٬ همه‌جا زن اسیر مرد و عروسک مردان است.

البته در تاریخ چین زنان نامدار اندک نیستند امّا اگر نسبت آن‌ها را با جمعیت چین مقایسه کنیم باید بگوئیم که در شمار نوادرند.

برطبق قانونی که در آغاز فرمانروائی سلالۀ هان (۲۰۶ ق.م تا ۲۵ میلادی) به‌تصویب امپراطور رسید کودکان می‌بایست در هشت‌سالگی خواندن و نوشتن فراگیرند اما در عمل این قانون خاص کودکان شهری و ویژۀ پسران بود٬ و دختران تنها می‌بایست خانه‌داری بیاموزند. زنان حرمسرا و شاهدخت‌ها معلم سرخانه داشتند که زن بود و کارش بیش‌تر آموزش آداب و رسوم درباری به‌دختران بود تا آموزش خواندن و نوشتن.

بانو بان‌جائو ـ مورخ دورۀ هان ـ در پنجاه سالگی کتابی دربارۀ تربیت نوشت که در آن چنین می‌خوانیم:« آیا این نابرابری نیست که مردان را آموزش دهیم و زنان را به حال خود رها کنیم؟ فرمان [امپراتور] اینست که کودکان در هشت سالگی خواندن و نوشتن فرا گیرند و در پانزده سالگی آمادۀ کار شوند٬ ـ آیا این فرمان فقط باید شامل پسران شود؟»

پرسش این بانوی مورخ و شاعر که خود در چهارده‌سالگی به‌خانۀ شوهر فرستاده شد تا اوایل نیمۀ دوم قرن بیستم نیز در چین مطرح بود و از ستمی حکایت می‌کند که در طول قرن‌ها بر زنان آن سرزمین رفته است.

در یک قانون مربوط به‌دوره تانگ می‌بینیم که سهم هر مرد از زمین زراعی صد مو MU (هر مو= ۲۳۰۰ متر مربع) و سهم هر زن عضو خانواده چهل مو است.

زنان زحمتکش چین در تمام شورش‌های متواتر دهقانی و سرانجام در انقلاب دهقانی این کشور دوشادوش مردان در نبردها شرکت جسته‌اند و سهم بزرگی از پیروزی انقلاب چین مدیون آن‌هاست. زندگانی مردان زحمتکش در چین سنتی سخت و طاقت‌فرسا٬ و زندگانی زنان در قید و بند این سنت‌های تحمیلی اسفبارتر از مردان است. زن چینی پیش از ایت در خانۀ شوهر اسیر حکومت جابرانۀ شوهر و مادرشوهر بود و تنها در دوران پیری بود که٬ بر طبق سنت٬ شایستۀ احترام تلقی می‌شد. در همۀ ادوار و در تمامی طول تاریخ چین٬ در شرایط سخت معیشتی٬ دختران را یا می‌فروختند یا طبق سنتی که «شستشوی کودک» نامیده می‌شد در سطل آب خفه می‌کردند. در قحط‌سالی‌ها پسران را نیز می‌فروختند و زن خانه نیز همراه کالا و وسایل خانه به‌فروش می‌رسید.

«ابن‌بطوطه» در سفرنامۀ خود [رحلۀ ابن بطوطه] که در سدۀ چهاردهم میلادی نوشته شده٬ دربارۀ کنیزان چینی می‌نویسد:« کنیز در چین بسیار ارزان است. در واقع چینیان همان‌طور که پسران را به‌غلامی می‌فروشند دختران را نیز به‌کنیزی