آزادیهای سیاسی
انقلاب اسلامی نیازمند گسترش آزادیهاست. اسلام یک نظام کامل است. نظامی است که توانائی حل مشکلات همه زمانها را دارد. نظامی است که انسان را مسئول و بنابراین صاحب اختیار میشناسد. در میان مکتبهای الهی و غیرالهی، اسلام تنها نظامی است که آدمی را اسیر جبرها نمیسازد. انسان حاکم بر جبرهاست و میتواند خود را از قید و بند آنها آزاد سازد. در مقایسه با مارکسیسم، اسلام نظامی است که بنا را بر توانمندی انسان آگاه و مسئول میگذارد و مارکسیسم شبه نظامی است که انسان را تابع جبرها میشناسد و تقدم را به جبرها میدهد. از این رو انقلاب اسلامی طبیعتی بهکلی متفاوت با طبیعت انقلاب مارکسیستی و غیر آن دارد. طبیعت انقلاب اسلامی، مقتضی توسعه روزافزون دائره آزادیهاست. و انسان چگونه میتواند مسئول و صاحب اراده دگرگون ساز باشد، وقتی آزاد نیست؟
و نظام اسلامی بر پایه توحید، بعثت در نظام توحید (نبوت) و امامت و عدالت و معاد استوار است. روشها و رهنمودها و قانونها و قرار و قاعدهها همه باید با این اصول منطبق باشند. اجتهاد صحیح نخست شناخت این اصول است، آنطور که قرآن میشناساند و آنگاه شناسائی کردن موضوع است. وبالاخره دستیابی بهحکم بر طبق نظام و بر اساس شناسائی موضوع است. وقتی بدینسان در مسئله آزادی بنگریم میبینیم اسلام نظامی است برای آزاد کردن انسان از همه جبرها، آزاد کردن انسان از فرهنگ زور و تخریب.
نظامی تا این حد استوار، خود بهدفاع از خویش تواناست. نیاز بهحمایت نه از راه چماق دارد و نه از راه سانسور. هر مسلمان آگاهی میداند که اگر سانسور در کار نیامده بود و در مرزهای کشورهای اسلامی دیواری از مکر و فریب و دروغ و توطئه نمیکشیدند، اگر اسلام را سانسور نمیکردند، اگر حقایق اسلام را وارونه جلوه نمیدادند و... اسلام جهان را فرا گرفته بود. بنابراین دینی که خود ۱۴ قرن است قربانی سانسور است و مردمی که به دلیل همین سانسور از حقایق دین بیاطلاع ماندهاند، چه سودی در تجدید سانسور دارند؟
آنها که توطئه میچینند و آنها که بهزورگوئیهای خود میخواهند لباس حقانیت بپوشانند با همهٔ هشدارها، سخت در تلاشند تا سانسور و جو اختناق را تحمیل کنند و بدینطریق مانع از شناخته شدن اسلام میشوند و در نتیجه استقرار مجدد ضدانقلاب قطعی خواهد شد. دینی که ۱۴ قرن سانسور شده است و ادامه حیات خود را از مبارزه با سانسور دارد، دینی که اگر انواع سانسورها از میان برداشته شوند، کمال خود را بهراحتی و آسودگی مدلل خواهد کرد، سانسور نمیکند. سانسور میشکند.
از اینرو انقلاب اسلامی پس از پیروزی، آزادی فعالیت سیاسی و مطبوعات را تمام و کمال برقرار کرد. امام نخست در تهران و آنگاه در قم دعوت بهبحث آزاد کرد، متخصصان جنگ روانی و آنها که میخواهند، با نیش قلم، زخمهای چرکین در پیکر انقلاب بوجود آورند، بر آن شدند تا از راه حمله همه جانبه، همه زبانها و قلمها را بیاعتبار کنند و با بوجود آوردن بدترین رژیم سانسور، انحصار روزنامه و رادیو تلویزیون را بهدست آورند. هشدارها بههر دو طرف مؤثر نشدند و بعضی از «نویسندگان» تن بهتبدیل جو سانسور بهجو آزاد بحث ندادند. نویسندگان معتقد بهاسلام، نمیتوانستند و نمیتوانند بنای کار خود را بر روش تخریبی مخالفان و معاندان بگذارند، یک طرفه کوشیدند و میکوشند پاسدار آزادیها باشند...
دوشنبه گذشته چهار تن از اعضای شورای انقلاب بهدیدار امام رفتند. با امام درباره آزادی مطبوعات و آزادی احزاب و نیز مشکل کردستان گفتگو کردند. امام گفتند که اینها آزادی نمیخواهند، بسیار کوشیدیم آزادی را بر اینها تحمیل کنیم، در همه جا مخصوصاً در کردستان توطئهها روزافزون شدند. آنهمه میدانی که انقلاب اسلامی بههمه ارمغان کرده بود، صرف ویران کردن اساس این انقلاب شد...
راستی آنست که رهبر انقلاب نمیتواند آزادیها را برای کسانی حفظ کند که تلاش و کوششی جز این ندارند که همین انقلاب را از بین ببرند. اگر راست است که اساس این آزادیها را انقلاب گذاشته است، پس از بین بردن انقلاب بهمعنای از میان بردن پایه و اساس آزادیها نیست. با اینهمه معنویت بزرگ امام، تا این زمان پاسدار آزادیها حتی برای دشمنان انقلاب بوده است. توضیح آنکه نسل جوان کشور که در دوران رژیم سابق تحت فشار طاقت شکن و سانسور همه جانبه قرار گرفته بود و کار مایه عظیم خویش را بهکار انداخت و آن رژیم را از میان برداشت، اینک آماده است همان کارمایه را برای از میان برداشتن هر مانعی بهکار اندازد. نه رهبران کوتاه بین گروههای مسلحی که میخواهند از راه زور خود را در کردستان و نقاط دیگر تحمیل کنند، و نه «روشنفکران» و «نویسندگانی» که گمان میکنند رهبری تنها یک روش دارد و آن تحمیل خویش است از هر راه که شد، و نه ایادی رژیم سابق، چشم بهواقعیت باز نمیکنند و از این کارمایه انقلابی عظیم غافل میمانند، اگر رهبری امام و معنویت بازدارنده امام نبود، این کارمایه بهراه دیگری میرفت و آنوقت خشونتها حد و مرز نمیشناخت.
با اینهمه امام در مقام پاسداری از آزادیها و تدارک محیط مناسب تحول انقلابی جامعه در مقام نگهبانی از آرمانهای بزرگ انقلاب اسلامی بیانیه تاریخی خود را در متضمن موارد اساسی زیر صادر کرد:
- - منع چماق بدستان از خودکامگی در حمله بهنشریات و سوزاندن آنها.
- - لزوم حفظ محیط آزاد و خالی از توطئه برای فعالیت مطبوعات و احزاب.
- - عفو عمومی در کردستان که تنها شامل گردانندگان اصلی تحمیل جنگ نمیشود. بشرط بهزمین گذاشتن اسلحه، امری که مورد تقاضای برادران کرد بود.
- - تاکید بر برابری همه اقوام ومنع شدید از تجاوز بهمال و جان مردم کرد که باز مورد تقاضای برادران کُرد بود.
اینک از نو برای بسط و گسترش آزادیها و ایجاد محیط برادری در کشور، فرصتی فراهم میشود. آزادی امری نیست که خودبخود بسط و گسترش بیابد. نظام اجتماعی بازمانده از رژیم سابق، نظام تولید زور و اعمال زور است. تا این نظام از بنیاد تغییر کند، باید از نهال آزادی مراقبت کرد. بسیار خونها ریخته شدهاند تا این نهال روئیده و سبز شده است. نباید با زیادهرویها، یعنی با استفاده از آزادی برای تحمیل خود از راه زور و روشهای تخریبی، این نهال را خشکاند.
با توجه بهواقعیتهای فوق بر ما، بر ما مسلمانان متعهد است که نگهبانی از آزادیها را از زورپرستان و زورمداران نخواهیم. آنها سودی در وجود آزادیها برای خود نمیبینند. آنها محیط خفقان را، محیط زیست و رشد خود میدانند. حق هم همین است که محیط زندگی و رشد آنها، محیط خفقان است. چرا که در محیط آزادی عقایدی که مبلغ اصالت زور هستند بیاعتبار میشوند. اما محیط فشار و خفقان خود محیطی است که بر اصالت زور بنا گشته و سراسر زور است. در این محیط همه کارمایهها به زور تبدیل میشود. کافی است گروهی زور بیشتر را بهدست بیاورد و بهحکومت برسد. بنابراین پاسداری از آزادیها وظیفه خود ما است. اسلام بدون این آزادیها استقرار قطعی و واقعی بهدست نمیآورد. همانطور که در جریان انقلاب علیه رژیم شاه، در تنهائی عمل کردیم. اینک نیز در تنهائی باید تا میتوانیم و با همه قوا از آزادیها دفاع کنیم. باور ما بر این است که با منفی کردن موازنه یعنی با سرباز زدن از وارد شدن بهبازی دشمنان آزادی، و تنها برای خدا و در راه خدا عمل کردن، ما موفق میشویم آزادی را به همه گروههای غیرمسلمان یا مسلمان زورپسند و زورمدار تحمیل کنیم.
ما و دشمن در کنار دو میدان در حال کشاکشیم. دشمن میکوشد ما را بهمیدان خفقان و زورمداری بکشاند تا در آن پیام اسلام و مسلمانان انقلابی را تباه گرداند و ما میکوشیم دشمن را بهمیدان آزادی بکشانیم و دیو استبداد و زورمداری را از درون این انسانهای از خودبیگانه بیرون کشیم و از پا درآوریم.
فرمان ما بههمه آنها که خود را سرباز اسلام راستین میدانند این است که مایوس نشوید. در همه جا بهنگهبانی انقلاب و آزادی برخیزید. جز میدان آزادی، تن دادن بهحضور در هر میدان دیگری بهمنزله مرگ اسلام و انقلاب اسلامی است. بپا خیزید و بایستید تا همه بهاین میدان درآیند تا حق از باطل شناخته گردد.
سرمقالهٔ روزنامهٔ انقلاب اسلامی
پنجشنبه ۸ شهریورماه ۱۳۵۸ – ۷ شوال ۱۳۹۹
۳۰ اوت ۱۹۷۹ – شماره ۵۹ – سال اوّل – تک شماره ۱۵ ریال