سفینهٔ ناظم حکمت
سفینهی ناظم حکمت
ناظم،این شاعر بزرگ را، گرچه ده سال است که جسماً از میان ما رفته، محال است بتوان در گذشته نگریست. این امر دربارهی تمامی شاعران به راستی بزرگ صدق میکند. او با گوشت و پوست ترکی خویش، میان ما، در اتحاد شوروی، در فرانسه، در هر جا که شعرهایش زنده است زندگی می کند. به هنگام مرگش اتحاد شوروی از من خواست مدیریت انجمنی را برای جمعآوری تمام اوراق و اسناد و دستنوشتهها و مکاتبات او بر عهده گیرم.اکنون همهی آنها در وضعی عالی در بایگانیهای ادبی دولت محفوظ است و انتظار روزی را میکشد که بتواند به ملتش باز گردد. به لطف همین کار دهساله که مجموعهی هشت جلدی کلیات ناظم حکمت در بلغارستان به زبان ترکی منتشر شدهاست. معذلک خاطرهی او ادبیات را تحتالشعاع قرار میدهد. دریانوردان دریای سیاه با اشتیاق پیشنهاد ما را پذیرفتند و نام شاعر را بر یک کشتی تازه ساز نهادند، و چند سالی است که دریاها و اقیانوسها شاهد عبور ناظم حکمت هستند. بندر مبدأ او ادساست، وهربار که به دریا گشتی می رود یا به بندر باز میگردد، این ناظم حکمت است که از داردانل و بسفر(؟) و بر درازای سواحل سرزمینی که در آن زاده شده است گذر میکند. سرزمینی که آن چنان زیبا آتشین دوست میداشت و آنچنان زیبا در آثار خود از آن یاد کرده و فرزند پرافتخار آن است. شاعر بزرگ ملی،ناظم، دوستانی در همه جای دنیا داشت. تمام مردمان را دوست میداشت. به مردم ایمان داشت، عمیقاً معتقد بود که آیندهی آدمی در گرو گسترش آرمانهای سوسیالیسم است. سوسیالیسم که زندگی ناظم وقف خدمت به آن شده بود، به مثابه شاعری، به مثابه مردی سیاسی و انسانی محض.
کنستانتین سیمونوف