«در زیر این حقیقت شفّاف»: تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
| سطر ۳۱: | سطر ۳۱: | ||
و می گوید :«السلام آقا پرنده ها !» | و می گوید :«السلام آقا پرنده ها !» | ||
*** | *** | ||
| − | این آسمان تازه نفس می کشد | + | این آسمان ِ تازه نفس می کشد |
یک لحظه می نشیند باد | یک لحظه می نشیند باد | ||
و آنگاه پر تلاطم تر می خواند | و آنگاه پر تلاطم تر می خواند | ||
| − | با برگ های | + | با برگ های نو رس ، با خرده ریز اعلان ها |
با اهتزاز بیرق جمهوری جدید . | با اهتزاز بیرق جمهوری جدید . | ||
انگشت باد در کار است | انگشت باد در کار است | ||
| سطر ۴۵: | سطر ۴۵: | ||
و روزهای ِ سال ورق می خورند | و روزهای ِ سال ورق می خورند | ||
در زیر این حقیقت شفاف . | در زیر این حقیقت شفاف . | ||
| − | + | 28 / 1 / 58 | |
| − | |||
نسخهٔ ۱۰ آوریل ۲۰۱۰، ساعت ۰۱:۲۷
« در زیر این حقیقت شفاف »
م ـ ع ـ سپانلو
انبوه عابران و فروشندگان
ظهر بهار و لحظه ی چشم انداز را
آکنده اند در همه سوی پیاده رو
منشور آب میوه ها
در آفتاب الوان ـ تبخیر می شود !
بیکاره ها ، مهاجرها ، کولی ها
سربازها که خواب سفر دارند
با ریش ِ چند روزه و دمپائی
در معبر بخار ِ گس ِ چای
بین بساط دستفروشان
از نی فروش با نی سحر آمیزش
تا فالگیر ، طوطی آینده
پیوسته در غبار بهاری
انبوه می شوند و رها می شوند
تا با عبور فوج مدارس
تصویر را بر آشوبد
صف های راه پیمایان
فریاد ِ اعتصاب
***
اینک پرنده باز
با چرخدستی اش
یک آسمان پرنده ی خشکیده را
می آورد برای ِ فروش فصل
و کودک محصل
و می گوید :«السلام آقا پرنده ها !»
***
این آسمان ِ تازه نفس می کشد
یک لحظه می نشیند باد
و آنگاه پر تلاطم تر می خواند
با برگ های نو رس ، با خرده ریز اعلان ها
با اهتزاز بیرق جمهوری جدید .
انگشت باد در کار است
پرپر زنان به گشت می آید
بین کتاب های کنار پیاده رو ؛
با حرکتی همآهنگ
این چاپ های تازه ورق می خورند
یک لحظه ، گاه ، عکس شهیدی
لبخند زن نمایان می گردد
و روزهای ِ سال ورق می خورند
در زیر این حقیقت شفاف .
28 / 1 / 58