زن و خانواده در کوبا: تفاوت بین نسخه‌ها

از irPress.org
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۲۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱۲: سطر ۱۲:
 
[[Image:21-094.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۹۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۹۴]]
 
[[Image:21-094.jpg|thumb|alt= کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۹۴|کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۹۴]]
  
{{رده:در حال ویرایش}}
 
  
زن و خانواده در کوبا
 
  
سینتیا کاکبرن
+
'''سینتیا کاکبرن'''
  
ترجمه م. سینا
+
'''ترجمه م. سینا'''
  
‏در ۱۳ ‏فوریه «۱۹۷ ‏، ئنورای وزیران کوبا قانون ۱۲۸۹ ‏، یعنی قانون خانواد» را به تصریب رسانأ. علاوه بر اهمیت آن در پایان دادن به مفهوم دددحرامزادکی» د (که می‌کویا) د «همه نوزا‌دان یکسان بدنیا می‌آیند>» _ این قانون به خاطر تدوین موازین حقوقی روابط زن و ئنوهر، والدین و فرزندان، از اهمیت فراوانی برخورد ار بود.
 
‏جند ما» بعد اولین کنگر» حزب کمونیست کوبا تصریب نامه ئی درباره تساری زنان مقرر داشت. متن قانون و تصویب نامه در لا ۱۹۷ ‏با عنوان» ءأ» ۷ ‏ «ا هلا لا» ~أا «» وا «ا ی~ «ءأ»» ی أ ۹ ‏ «-ه ۹۱ ‏ا ۵ ‏ه» ط «۵
 
‏منتشر نند که در زیز به عنوان «دتساوی زنان» ء از آن یاد می‌شود.
 
‏این مقاله دو سند فوق را در چارچوپ وضعیت زنان کوبا در ۱۹۷۹
 
‏مورد بحث قرار می‌دهد.
 
‏تاریخین جریانات
 
‏کوبای انقلابی کشوری است که در آن کام‌های سریع تحول، شیوه عادی و مو ء انتظار زندکی است؟ اما سال ۱۹۲۹ ‏از نظر فعالیت سیاسی سال‌های أیکر را پشت سر می‌کذارد. پیش نویس قانون اساسی جدید تهیه و به~ گذاشته شد! نظام انتخاباتی أدقدرت خلق»» در ایالت ط ط فزاس در دست آزمایش بود! برنامه پنجساله جدیدی در دست تهیه بود: أدقانون
 
‏. خانواده»» به مرحلأ تدوین قانونی رسید! و نخستین کفکره ملی حزب کمونیست تشکیل شد. د «مسأله زنان>» سرنخی است که می‌توان دنباله آن را أرمتن کلیه این اسناد ومذاکرات تعقیب کرد. بنابراین نظامنامه أدزنان ازحقوق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مساوی با مردان بهره‌مند خواهنا شد»» (ماد» ۳۳ ‏). در قانون سوسیالیستی نوینی که به تدریج تکوین می‌یابأ تا جایگزین قوانین استثماری یا نامناسب بورژوازی امپریالیست شود، د «قانون خانواده>> یک
 
‏عنصر تعیین کننده بود. نخستین کفکره حزب کمونیست در باب بیشرفت زنان در جهت مساوات بحث می‌کند. این کفکره فرمتی بود برای بررسی مجدد دست آورد‌ها و کاستی‌های انقلاب در این زمینه و زمینه‌های أیکر.
 
‏موقعیت زنان کوبا در ۱۹۷۹ ‏یا لا ۶۹۷ ‏به طور غیرقابل مقایسه ئی از ۶۹۹۸ ‏یا سال‌های پیش از آن بهتر بود. تحت قوانین بیشین، زنان حتی چیزی کمتر ازمایملک یا زائده ئی ازمردان به مئمار می‌آمدنأ. در فلاکت قبل
 
* صفحه ۸۴
 
  
  
‏از انقلا بپ طبقه کارگر و دهقان، صد‌ها هزار زن زندکی خانوادکی محنت باری را می‌گذراندنا. خپلی از کسانی که بیرون ازخانه کار می‌کردنأ خدمتکار بورروا‌ها بودنا، تعداد بیش تری خود فروتنی می‌کردنأ و طالبان تنان نیز سربازان آمریکا تی و توریست‌ها بودنأ. در جامته کوبا تی، «دغیرت مردانگی»> که مشخصه تمامی آمریکای لاتین پیش ازانقلاب است، بر فرهنک تسلط یافت. در محافل بورژوازی شهری و فواستعماری، زنان بازیچه‌ها ژ جنسی به حساب می‌آمدنأ و بر مبنای ظاهر آراسته و مهارت ئنان در خانه داری وامور جزتی دیگر ارزشیابی می‌ئدند. زنان حتی أرمورد زندگی خودشان هم چندان اختیاری ندانئتند! کلیسای قدر تمند کاتولیک پیشگیری از آبستنی را ممنوع ~ده دد.
+
‏در ۱۴ ‏فوریه ۱۹۷۵‏، شورای وزیران کوبا قانون ۱۲۸۹‏، یعنی قانون خانواده را به‌تصویب رساند. علاوه بر اهمیت آن در پایان دادن به‌مفهوم «حرامزادگی» (که می‌گوید) «همهٔ نوزا‌دان یکسان بدنیا می‌آیند» - این قانون به‌خاطر تدوین موازین حقوقی روابط زن و شوهر، والدین و فرزندان، از اهمیت فراوانی برخوردار بود.  
‏به دلاتل مستند، تبدیل روابط بورژواتی به مناسبات ««انسانی»» سوسیالیستی، از متحول ساختن روابط مالکیت و «دتولید»» (که البته با یکدیگر ارتباط أارند). بس دشوار‌تر بود. معزلک، زنان در جبهه پیتنتاز مبارزه علیه ابپریالیسم فئرکت داشته‌اند. در ۱۹۹۳ ‏، زنان دوشنی به دوش مردان به بإدکان مونکادا یورش بردنأ. آن‌ها در جنبش لا ۲ ‏ژوثیه فعالیت داشته مقاومت را در شهر‌ها سازمان می‌دادند، و بسیاری نیز ئنکنجه و زندانی شدنا. کرو» زیادی در کوه‌تان (سیئرا ماثستراا به ممرا» د» ارتش ئنورشیان»» نبرد می‌کردنأ. لذا، ازلحظه تی که ««ارتش نئورئنیان»» در زانویه ۱۹۹۹ ‏به ماوانا وار «شد، ‌‌‌ همان طور که افق امیدواری طبقه کارگر کسترتنی یافت، چشم انداز زندکی زنان نیز دلپذیر‌تر شد.
 
‏هنگامی که در ماه مه ۶ ‏لا ۱۹ ‏، انقلاب کوبا بر خصلت سوسیالیستی خود تاکید کرد، تلاشنی آگاهانه در جهت احقاق حقوق زنان آغاز ئند و حقوق آنان رسمأ استقرار یافت. در ۱۹۸۰ ‏فدراسیون زنان گویا (اماالا) تاسیس شد. فرو ریختن سرمایه داری به خودی خود بسیاری از اشکال استثمار زنان را از میان بردائنت. دیگر تبلیغات تجارتی وجود ندائنت: أیکر برای فروش کالا‌ها از جاذبه جنسی زنان استفاده نمی‌شد. (و این نکته تی بود که شاید من در کوبا بیش ازهر چیزی از آن لذت بردم: یعنی استراحتی ازتمام آن بیهواگی و زوالی که در سینما و تلویزیون تجارتی از تما تنای بوستر‌ها و حرص پول به آدم دست می‌دهد). در کئنوری که در آن بیکاری وجود فدارد، مآله تی به نام بیکاری پنهان زنان موجود نیست: بسیاری از زنان بیرون ازخانه کار
 
‏می کنند، و برای بسیاری أیکر، تقاضای کار وجود دارد. در کوبا، اصل تآمین رر
 
  
* صفحه ۸۵
+
‏چند ماه بعد اولین کنگرهٔ حزب کمونیست کوبا تصویب نامه‌ئی دربارهٔ تساوی زنان مقرر داشت. متن قانون و تصویب نامه در ۱۹۷۶ ‏با عنوان
  
‏مهد کودک، آن را ددمجانیدد اعلام می‌کند. فیدل کاسترو در یکی ازنطق مایش در لألا ۱۹ ‏می کویا: أدجامعه از کار زنان فایده می‌بر>! حتی اکر به زنان> ستمرد‌ها کامل پرداخت شنود و بخشی از آن را برای مخا، جی چون مهد کودک کسر فکنند، بازهم به‌‌‌ همان اندازه از کار آنان سود می‌برد. سقط جنین مجانی بوده قابل حصرل است.
+
{{وسط‌چین}}
‏د`لأمنوژ. ر چه مرحئه ثی فستیم؟
+
Sobre el Pleno Ejercico de la Igualidad de la Mujer{{پایان وسط‌چین}}
‏طرح کفکره درباره «دتساوی زنان>» در حالی که تائید می‌کرد که از ۶۹۹۹ ‏پیشرفت‌های جشمکیری مووت کرفته است، به شدت ازخود انتقاد
+
‏منتشر شد که در زیر به‌عنوان «تساوی زنان» از آن یاد می‌شود.  
‏´ می‌کرد. این انتقاد به تبعیض و نابرابری: مداومی که عملأ به طرق گوناگون صورت می‌کیرأ و اصول سوسیالیستی هنوز فرصت از میان برداشتن آن‌ها را شیافته اشاره می‌کرد. به ببیاری از جو انب زندکی زنان توجه کردنأ. طرح کفکره «دریشه کن کردن این گرایش رایج أرجامعه سرمایه داری را خواستار شد که زنان را وسیله ئی نمایشی به شمار می‌آورد»» و فمین طور به روشنی به مساله روابط جنس اشاره کرد: «داصول اخلاق موسیالیتی برای تمام اشخاص یکسان است و ازاین رو به کاز گرفتن معیاوهای متفاوت أرارزیابی رفتار مردان و زنان و در تجزیه و تحلیل (مسائل اخلاقی) در روابط جنسی فاعادلانه است.»> رابطه زن و مرد که شاید کششی به یکدیگر دائنته باننا، که درباره آن مسئولیت خواهنا داشت، باید با یک معیار سنجیا» و قضاوت شنود.»»
 
‏معهذا، توجه املی این طرح به موفرع «أزنان و کار»» معطوف بود. زنان فرچند که نیمی از جمعیت به فئمار می‌آمدنأ، تنها ۳ ‏~ ۱ ‏نیروی کار را تشکیل می‌دادند. رقم ۰۰. ۰۰۰ ‏لا زن را که بیرون از خانه کار می‌کردنأ کافی نمی‌دانستنأ به این علت که جامعه در زمینه‌های صنعتی، خدمات، و کشاورزی نیاز به نیروی کار کسانی دا د که هنوز در خانه به سر می‌برند! و فمین طور به دلیل اینکه زنان خانه دار اجبارأ تا حدودی از ئنرکت أرکار انقلاب باز می‌مانند، علی رغم قانون حمایت مادوان (که برای دورأ وضع حمل مرخصی با حقوق تامین می‌کند) و نیزتصریب نامه‌های ۳۷ ‏و ۳۸ ‏وزارت کار (۱۹۲۸ ‏) (که هدف از آن‌ها تضمین امکانات مساوی برای زنان ئناغل و حفاظت از آنان در برابر مشدغل نامناسب است) بسیاری از زنان جوان در موقع وضع حمل از جریان کار خارج می‌شونا. ~نانیأ، بررسی وضعیت ۲۹۰ ‏زن شاغل
 
‏ءم نشان داد که چون آن‌ها به شات گرفتار کارهای خانه هم بودنأ، ساعات کار
 
  
* صفحه ۸۶
+
‏این مقاله دو سند فوق را در چارچوپ وضعیت زنان کوبا در ۱۹۷۵ ‏مورد بحث قرار می‌دهد.  
‏متوسط مفتکی آن‌ها (>> دو ئنیفتی»>) بالغ بر ۸۸ ‏ساعت. می‌شود. زنان حتی در تعطیلات آخر هفته بین ۱۱ ‏تا ۱۲ ‏ساعت کار می‌کردنأ (به خاطر انجام دادن کارهای خانه). فرپجند قول داده شد که در برنامه ریزی آینده ۳۰۰ ‏مهد کودک أیکر ایجاد شود، در ۱۹۷۹ ‏تن‌ها ۹۳ ‏لا مهد کودک وجود دائنت که در. خدمت ۳۸. ۰۰۰ ‏فانوا «ه بود. بقیه مادوان ئناغل برای مراقبت از فرزندانشان که
 
‏، هنوز به مدرسه نمی‌وفتند به خویناوندان و همسایکان، یعنی أرواقع به زنان سالخورده، متکی بودنأ. (تصمیم کیری در مورد به تعویق انداختن ساختمان مهد کودک‌ها و تامین کارکنان آن‌ها، به علت یک واقعیت اقتصادی دردناک بود. چرا که انقلاب می‌بایست برای تامین آموزش ابتدائی و دبیرستانی اولویت قائل شود.)
 
‏~ » اه
 
‏با ان که زنان در عومه ا کار، در امن ر اداری برتوی دانئتند (یعنی
 
۹ ‏~ ۷ ‏لا درمد)، و حدود نیمی ازکارکنان فنی و خدمات مرکب از آنان بود، اما فقط ۶۲ ‏درمد ازکارکنان تولیدی را تشکیل می‌دادند. آمار مرشماری ۱۹۷۰ ‏تایید می‌کند که یک علت مهم ائنتغال فاجیز زنان به کارهای تولیدی، فقدان صلاحیت فنی آن‌ها بو «» است _ و این مساله ئی است که طرح قای ۰ ‏آموزشنی به تدریج آن را اصلاح می‌کنند. با این همه، ازمیان کسانی که کارمند حقوق بکیر شناخته منی شدنأ، فقط ۶۹ ‏درصد مدپران اززنان بودنأ. این ناکامی زنان در ترفیع یا انتصاب به مئناغل تخصصی و پرمسؤلیت‌تر را نمی‌توان به آموزنئی نسبت داد. و به طور کلی می‌توان ننئان داد که زنان کارگر در مقایسه با کارگران مرد از صلاحیت بیش تری برخوردا رند.
 
‏ (۶۹۷۴ ‏ «ء»» <۵ ‏ه ط ۹۰ ‏ءلا» ء» ه~» أ» ط ه ۶۰ ‏ءلا اه ه) «ه») این امر باید تا حدود زیادی به ئقایای د «تبعیض و تعصبی «» که هنوز باقی مانده است مربوط باشد. تصریب نامه درخواست می‌کند که برای بیدار کردن آگاهی مر «ان و زنان در این زمینه تلانئی کرد» شنود>
 
‏شرکت زنان در فعالیت سیاسی نیز کمتر از مر» ان بود. فقط ۲ ‏~ ۶۳
 
‏أرمد از اعضای حزب کمن. نیست زن بودنأ. از میان وؤسای دفا‌تر محلی حزب، با آنکه ۲۲ ‏أرهد از جوانان کمونیست (۹۹ ‏لا) از زنان بو «ند، باز
 
‏بیش از ۹ ‏~ ۲ ‏أرمد از زنان واجد ئنرایط حزبی نبودند. ~ نوح زندکی مادوانی
 
‏که در کوبا کار می‌کنند (و این موضوع را من ئنخصأ ملاحظه کرده‌ام) وقت
 
‏کمی برای خواب آن‌ها باقی می‌گذارأ. زندکی روزانه آنان با کارهای خانه و مواظبت از بچه هأ ئنروع فئد»، با کار سخت بیرون از خانه ادامه می‌یابأ (و م. ر
 
* صفحه ۸۷
 
‏مر «م ساعات زیادی از. وقت و نیروی خود را به عنوان تلاشی آگاهانه در جت ا~ب مرف کاراهی کنند). و انتظار می‌رود که در کلاس‌های شبانه و می‌تینگ‌های سیاسی سا ۰ ‏زمان‌های مردمئ و اجتماعی نیز شرکت کنند. مپبس، در فاملأ سال‌های ۱۹۷۳ ‏و لا ۶۹۷ ‏، نظام جدید نمایندگان انتخابی محلی. که آن را به عنوان» «قدرت خلق»» شناخته‌اند به کار ببته شد. این نظام. انتخاب چندین هزار نماینده را در برمی کرفت. آنگاه مجددأ از زنان دعوت کردنه که قدم به پیش نهاده سهم کامل و شایسته ئی به عنوان سازمان دهنده ء انتخاب کنفه ه و فامزدهای انتخاباتی ایفا کنند. مشا‌ها» این امور به طور اجتناب ناپذیری این پرسنئی را در ذهن تماشاگر برمی انگیزأ. بسیار خوب، اما حالا باید بأ خونسردی کاهل به طرح این مساله بپردأزیم که ««پس چه. کسی أرکوبا کارهای خانه را انجام می‌دهد»». أرواقع این پرسش به دنبال انتخابات آزمایشی ایالت ماتانزاس مطرح. شد> <».
 
‏خانواد ۰ ‏و کارهای خانه
 
‏فهرست انتخاباتی مجالس» «قدرت خلق «» در ایالت ماتانزاس اساس تعذاد کمی از زنان را منعکس من کرد. در سطح شهرستان تنها ۷ ‏أرمد فامزدهای انتخاباتی زن بو «ند؟ و از بین این عد» هم تعداد کم تری ء یعنی ۳
 
‏در مپد، انتخاب شدنا. در سطح منطقه ئی این نسبت تا خدوای بهتر بود. این - نتایج مایوس کننده بود. فیدل کاسترو بعدأ ضمن نطقی گفت د «ازاین نتایج دقیقأ روئنن می‌شود که زنان ما هنبی ز تادچه اندازه از تبعیض و نابرابری رنج
 
‏می برندی و ما تا چه حد هنوز از لحاظ فرهنگی عقب مانده‌ایم؟ و چگونه هنوز
 
‏در زوایای ذهنمان عادات ناپسند گذشته به حیاتش ادامه می‌دهد.» <
 
‏بعد از انتخابات أؤریل «۱۹۷ ‏در ایالت ما تانزاس. بررسی ئی درمیان ط ۸۳ ‏زن و مرد به عمل آمد تا دربارأ ألایل این نتایج فاجیز انتخاباتی زنان را
 
۶ ‏. ویلما امپین، ریس فدراسیرذ زنان کوبا، «ر صاحبه ئی د «نثریه ددکرانمادد به تادیغ ۹ ‏~ ادت ۱۹۷۸ ‏کفته امت: أدحزب «قت زیا «ی به سل اور ««امت تا ایز موفرع را تفهیم کند که آنچه د>. ولین تبرهه برپائی. وکان‌های أدقدرت خلق <<«ر ماتانزاس رز «ا «، یعنی «رمد بیا «فإچیز زناذ انتخاب مئده و شرکت انآن «ر جریان انتخابات،> یگر وکز باید تکران شود. <<ی-» تلاشی خو «، ا درهفته‌های بیئر. ز. نتخابات کثوری به دو بر. بر افز. یئی «ا «. متأمفانه من نتاع انتخابات معلی «ا «ر انتیار فدارم،. ما یک حاب س انکشتی. ز نمایندگان کثور نئاذ می‌ «هد که ذناذ حد «د ۱۰ ‏ «رمد کل آن‌ها ر. سکیل مز «هند. ظ فرأ سر عضر. ز چهل ر سر عف سردای دذیراذ زن‌اند.
 
* صفحه ۸۸
 
  
‏مالهه کد. علتی که یش از همه برای رأی دادن به زمان ذکر کردنأ ددسؤلیتی بود که زنان در کارهای مانه و مو اظت از سرهر و فرزند دارنا <<. ردم هوز به طور خوابه خودی نگر ی کد که أدزن از سرهر م بعه‌ها مرا تبت ی کد <<و تمور نمی‌کد که أدردم ازیکدیگر مو اظت مواهأ کرد <<.
 
‏در پرتو این حقایق امت که ددتانون خانواده <<کوبا جان اهمیتی
 
‏ی یابأ، زیرا که به ط ومغمی با ماهیت ازدواج م تقیم سؤلیت‌های مانه و واتبت از بعه‌ها س و کار دارد. تسام ی زنان در این تا نون تعت مواد مغتک و متعددی مترر سره امت. اولأ، زن دارای مترق مالکیت ساوی (با موهرا امت. درحال حاف در کوبا، بإیه اقتصادی ازدواج بر اساس أدمالکیت شترک اموال ۰ ‏ <تراو دارد. حقوق، دستمزد، بازستگی م «رآ_های دیگری که زن و
 
‏شرهر در طول ازدواج به دست می‌آم ر «، و فمین طور هر پین ی که با ایز درآمد‌ها خرد اری. می‌سزد (به امتای موارأ انکت شمار) به هر دو آن‌ها
 
‏تعلق ی~د. آن‌ها می‌توانأ به ط ر نردی مامب اموال باشر که تپل از ازد «اج یا از ط یق ار~ نواهم آمد «بامد، فرچد که البته مق داشتن یا
 
‏´ به ارث بردن اموال شخمی به شدت به م می‌له تازن سرود سره امت. مفهوم حقوتی خانواد «به سوان واحد مالکیت م ار~ که در کشر رهای س مایه داری آن همه حقو «ان و وکیل به وجود ی آورد، مقوله ئی از گذمته امت. دنا نیأ، زن دارای حقوق سام ی امت و وظان خانه داری به طور ماوی به~ «زدجین اسر. ددز «جین باید از خانواده ئی که تکیل می‌د_ مو اظت کمد، م هر کدام باید با دیگری در تعلیم، تربیت و واهنهای فرزدان ر هبق امول اخلاق سرمیالیستی همکاری کد. آن‌ها باد تا ~ تواای و امکااتمان> ر اداره خانواد «سار کت کد، تا امور خانواده به بهتریز معو انعام گیر> <> (ماده رر.
 
‏أدزوبین باد هر ۳ ‏ام برحب تواائی و امکانات مالی مود در رنو یازمدی‌های خانواده ئی که با ازدوار به م جود آورده‌اند کومش کن‌ها. با ایهمه، مرگا «یکی از آن‌ها تنها در کارهای خانه و مواظبت از فرزندان مشارکت کد، أیکری مرنأ باید به تامین مالی‌ام ا «ام کد م وظینه ئی در تبال همکاری أرکار‌ها و مواظبت‌های نوق نغواهد دامتدد (ماده ۱۱ ‏).
 
‏ز «جپز. حق دارنا که به تغمص م حرنه مود پردازنا، و مو~ خواهأ بود کأ با یکدیگر همکاری و مساعدت ک تا این ار امکان پذیر شره بتوانا تعمیل کرد «به داس خود ینزا_. ثثهذا، همواره باد در ظ دامته باسد
 
  
* صفحه ۸۹
 
 
‏ (این موضوع کاملأ از مساله نفقه رای تامین معاشنی فرزند. ان و
 
‏~ اشخاص أیکری که تحت تکفل‌اند جدا ست. قانون درباره افراد تحت تکفل
 
‏ <«~ نیز به تفصیل بحث کر_» مسؤلیت تامین معاش کسانی را که حقوق دریافت
 
‏` ` نمی کنند بین دولت کوبا و خانواده تقسیم کرد» است. ئناید لازم به تذکر باشد
 
‏ا <۰ ‏. ~ که در اینجا به هیچ وجه قصد فداریم که نئرح کاملی ازمفاد ««قانوند» را ارائه.
 
  
‏~ ´ ا <<~أ ´ _ دهیم. به عنوان مندل، بخننی‌های طویلی درباره سرپرستی فرزندان و درباره. ` <ا ~~ ~... ~أ ا`~~ ی پف خویشاوندی وجود «ا د که أراینجا به ذکر آن‌ها نمی‌پردازیم.) _ <<
+
==تاریخچهٔ جریانات==
‏: ` ` ۰ ‏: <أ <بنابراین، فسأله کارهای خانه و مراقبت از فرزندان به عنوان مانعی در برابر ملحق شدن زنان به نیروی کار مزدبگیر، مضمون اصلی أدقانون خانواده ء»
+
 
.. ۰ ‏ <ا و ««تساوی زنان»» را تشکیل می‌دهد. «دتساوی زنان»>، جدا از دعوتی که برای
+
‏کوبای انقلابی کشوری است که در آن گام‌های سریع تحول، شیوهٔ عادی و مورد انتظار زندگی است؛ اما سال ۱۹۷۵ ‏از نظر فعالیت سیاسی سال‌های دیگر را پشت سر می‌گذارد. پیش‌نویس قانون اساسی جدید تهیه و به‌بحث گذاشته شد؛ نظام انتخاباتی «قدرت خلق» در ایالت '''ماتانزاس''' در دست آزمایش بود؛ برنامهٔ پنجساله جدیدی در دست تهیه بود؛ «قانون خانواده» به‌مرحلهٔ تدوین قانونی رسید؛ و نخستین کنگرهٔ ملی حزب کمونیست تشکیل شد. «مسأله زنان» سرنخی است که می‌توان دنبالهٔ آن را در متن کلیهٔ این اسناد و مذاکرات تعقیب کرد. بنابراین نظامنامه «زنان از حقوق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مساوی با مردان بهره‌مند خواهند شد» (مادهٔ ۴۳‏). در قانون سوسیالیستی نوینی که به‌تدریج تکوین می‌یابد تا جایگزین قوانین استثماری یا نامناسب بورژوازی امپریالیست شود، «قانون خانواده» یک ‏عنصر تعیین کننده بود. نخستین کنگرهٔ حزب کمونیست در باب پیشرفت زنان در جهت مساوات بحث می‌کند. این کنگره فرصتی بود برای بررسی مجدد دست آورد‌ها و کاستی‌های انقلاب در این زمینه و زمینه‌های دیگر.
 +
 
 +
‏موقعیت زنان کوبا در ۱۹۷۵ یا ۱۹۷۶ ‏به‌طور غیرقابل مقایسه‌ئی از ۱۹۵۸ ‏یا سال‌های پیش از آن بهتر بود. تحت قوانین پیشین، زنان حتی چیزی کمتر از مایملک یا زائده‌ئی از مردان به‌شمار می‌آمدند. در فلاکت قبل از انقلاب طبقهٔ کارگر و دهقان، صد‌ها هزار زن زندگی خانوادگی محنت‌باری را می‌گذراندند. خیلی از کسانی که بیرون ازخانه کار می‌کردند خدمتکار بورژوا‌ها بودند، تعداد بیش‌تری خود فروشی می‌کردند و طالبان‌شان نیز سربازان آمریکائی و توریست‌ها بودند. در جامعهٔ کوبائی، «غیرت مردانگی» که مشخصهٔ تمامی آمریکای لاتین پیش ازانقلاب است، بر فرهنگ تسلط یافت. در محافل بورژوازی شهری و نواستعماری، زنان بازیچه‌های جنسی به‌حساب می‌آمدند و بر مبنای ظاهر آراسته و مهارت‌شان در خانه‌داری و امور جزئی دیگر ارزشیابی می‌شدند. زنان حتی در مورد زندگی خودشان هم چندان اختیاری نداشتند؛ کلیسای قدرتمند کاتولیک پیشگیری از آبستنی را ممنوع کرده بود.
 +
 
 +
به‌دلائل مستند، تبدیل روابط بورژوائی به‌مناسبات «انسانی» سوسیالیستی، ازمتحول ساختن روابط مالکیت و «تولید» (که البته با یکدیگر ارتباط دارند). بس دشوار‌تر بود. معذلک، زنان در جبههٔ پیشتاز مبارزهٔ علیه امپریالیسم شرکت داشته‌اند. در ۱۹۵۳، زنان دوش‌ به‌دوش مردان به‌پادگان '''مونکادا''' یورش بردند. آن‌ها در '''جنبش ۲۶ ‏ژوئیه''' فعالیت داشته مقاومت را در شهر‌ها سازمان می‌دادند، و بسیاری نیز شکنجه و زندانی شدند. گروه زیادی در کوهستان '''(سیئرا مائسترا)''' به‌همراه «ارتش شورشیان» نبرد می‌کردند. لذا، از لحظه‌ئی که «ارتش شورشیان» در ژانویهٔ ۱۹۵۹ ‏به‌'''هاوانا''' وارد شد،‌‌‌ همان طور که افق امیدواری طبقهٔ کارگر گسترش یافت، چشم‌انداز زندگی زنان نیز دلپذیر‌تر شد. ‏
 +
 
 +
هنگامی که در ماه مه ۱۹۶۱‏، انقلاب کوبا بر خصلت سوسیالیستی خود تأکید کرد، تلاش آگاهانه در جهت احقاق حقوق زنان آغاز شد و حقوق آنان رسماً استقرار یافت. در ۱۹۶۰ '''فدراسیون زنان کوبا''' (FMC) تأسیس شد. فرو ریختن سرمایه‌داری به‌خودی خود بسیاری از اشکال استثمار زنان را از میان برداشت. دیگر تبلیغات تجارتی وجود نداشت: دیگر برای فروش کالا‌ها از جاذبهٔ جنسی زنان استفاده نمی‌شد. (و این نکته‌ئی بود که شاید من در کوبا بیش از هر چیزی از آن لذت بردم: یعنی استراحتی از تمام آن بیهودگی و زوالی که در سینما و تلویزیون تجارتی از تماشای پوستر‌ها و حرص پول به‌آدم دست می‌دهد). در کشوری که در آن بیکاری وجود ندارد، مسأله‌ئی به‌نام بیکاری پنهان زنان موجود نیست: بسیاری از زنان بیرون از خانه کار ‏می‌کنند، و برای بسیاری دیگر، تقاضای کار وجود دارد. در کوبا، اصل تأمین مهد کودک، آن را «مجانی» اعلام می‌کند. '''فیدل کاسترو''' در یکی از نطق‌هایش در ۱۹۶۶ ‏می‌گوید: «جامعه از کار زنان فایده می‌برد؛ حتی اگر به‌زنان دستمزد‌ها کامل پرداخت شود و بخشی از آن را برای مخارجی چون مهد کودک کسر نکنند، بازهم به‌‌‌همان اندازه از کار آنان سود می‌برد. سقط جنین مجانی بوده قابل حصول است.
 +
 
 +
 
 +
== ‏اکنون در چه مرحله‌ئی هستیم؟ ==
  
‏´ ` متحول کردن عمیق. آگاهی مردان و زنان به عمل می‌آورد، طرح‌های عملی متعددی پیشنهاد می‌کند که دست زنان را برای انئتغال به بکارهای بیرون خانه
+
‏طرح کنگره درباره «تساوی زنان» در حالی که تأئید می‌کرد که از ۱۹۵۹ ‏پیشرفت‌های جشمگیری صورت گرفته است، به‌شدت ازخود انتقاد می‌کرد. این انتقاد به‌تبعیض و نابرابری مداومی که عملاً به‌طرق گوناگون صورت می‌گیرد و اصول سوسیالیستی هنوز فرصت از میان برداشتن آن‌ها را نیافته اشاره می‌کرد. به‌بسیاری از جوانب زندگی زنان توجه کردند. طرح کنگره «ریشه کن کردن این گرایشِ رایجِ در جامعهٔ سرمایه‌داری را خواستار شد که زنان را وسیله‌ئی نمایشی به‌شمار می‌آورد» و همین طور به‌روشنی به‌مسأله روابط جنسی اشاره کرد: «اصول اخلاق سوسیالیستی برای تمام اشخاص یکسان است و ازاین رو به‌کار گرفتن معیارهای متفاوت در ارزیابی رفتار مردان و زنان و در تجزیه و تحلیل (مسائل اخلاقی) در روابط جنسی ناعادلانه است.» رابطهٔ زن و مرد که شاید کششی به‌یکدیگر داشته باشند، که درباره آن مسئولیت خواهند داشت، باید با یک معیار سنجیده و قضاوت شود.»
‏´ <> ۰ ‏:. باز می‌گذارذ. این طرح‌ها موا د زیر را ئنامل می‌شنود: ایجاد تفریح‌گاه هائی
 
‏ا ا» ~. برای روزهای تعطیل و آخر هفته فرزندان! ساعات افاخی که لباسر. شوئی‌ها،
 
‏` مغاز»‌ها، تعمیر‌گاه‌ها و غیره بازدخواهند بود؟ توسعه صنایع تولید کننده مواد
 
‏» >
 
. غذائی، وسایل تسهیل ا کارهای فانکی، لباس‌های ´مسور و ببرش؟ فئبانه
 
‏~ < روزی کر «ن درمانگاه‌های ویژه امراض زنانه و کودکان؟ تامین یش‌تر نث نمی‌
 
‏~ ~ ا نیمه وقت، کارهای دستی که بر مبنای مئنانجل بیردن از -~ ~~ د
 
‏ <_ ~. پرداخت می‌شود، و همچنین «روز کار در هفته.  
 
 
   
 
   
* صفحه ۹۰
+
‏معهذا، توجه اصلی این طرح به‌موضوع «زنان و کار» معطوف بود. زنان هرچند که نیمی از جمعیت به‌شمار می‌آمدند، تنها ۴ / ۱ ‏نیروی کار را تشکیل می‌دادند. رقم ۶۰۰٬۰۰۰ زن را که بیرون از خانه کار می‌کردند کافی نمی‌دانستند به‌این علت که جامعه در زمینه‌های صنعتی، خدمات، و کشاورزی نیاز به‌نیروی کار کسانی دارد که هنوز در خانه به‌سر می‌برند؛ و همین طور به‌دلیل این که زنان خانه‌دار اجباراً تا حدودی از شرکت درکار انقلاب باز می‌مانند، علی‌رغم '''قانون حمایت مادران''' (که برای دورهٔ وضع حمل مرخصی با حقوق تأمین می‌کند) و نیز تصویب نامه‌های ۴۷ ‏و ۴۸ ‏وزارت کار (۱۹۶۸‏) (که هدف از آن‌ها تضمین امکانات مساوی برای زنان شاغل و حفاظت از آنان در برابر مشاغل نامناسب است) بسیاری از زنان جوان در موقع وضع حمل از جریان کار خارج می‌شوند. ثانیاً، بررسی وضعیت ۲۵۰ ‏زن شاغل نشان داد که چون آن‌ها به‌شدت گرفتار کارهای خانه هم بودند، ساعات کار متوسط هفتگی آن‌ها («دو شیفتی») بالغ بر ۸۸ ‏ساعت می‌شود. زنان حتی در تعطیلات آخر هفته بین ۱۱ ‏تا ۱۲ ‏ساعت کار می‌کردند (به‌خاطر انجام دادن کارهای خانه). هرچند قول داده شد که در برنامه‌ریزی آینده ۴۰۰ ‏مهد کودک دیگر ایجاد شود، در ۱۹۷۵ تنها ۶۵۴ مهد کودک وجود داشت که در خدمت ۴۸٬۰۰۰ ‏خانواده بود. بقیهٔ مادران شاغل برای مراقبت از فرزندان‌شان که هنوز به‌مدرسه نمی‌رفتند به‌خویشاوندان و همسایگان، یعنی درواقع به‌زنان سالخورده، متکی بودند. (تصمیم‌گیری در مورد به‌تعویق انداختن ساختمان مهد کودک‌ها و تأمین کارکنان آن‌ها، به‌علت یک واقعیّت اقتصادی دردناک بود. چرا که '''انقلاب''' می‌بایست برای تأمین آموزش ابتدائی و دبیرستانی اولویت قائل شود.)
 +
 
 +
‏با آن که زنان در عرصهٔ کار، در امور اداری برتری داشتند (یعنی ۶۷٫۵ درصد)، و حدود نیمی از کارکنان فنی و خدمات مرکب از آنان بود، اما فقط ۱۲ ‏درصد از کارکنان تولیدی را تشکیل می‌دادند. آمار سرشماری ۱۹۷۰ ‏تأیید می‌کند که یک علت مهم اشتغال ناچیز زنان به‌کارهای تولیدی، فقدان صلاحیت فنی آن‌ها بوده است - و این مسأله‌ئی است که طرح‌های ‏آموزشی به‌تدریج آن را اصلاح می‌کنند. با این همه، ازمیان کسانی که کارمند حقوق بگیر شناخته می‌شدند، فقط ۱۵ ‏درصد مدیران از زنان بودند. این ناکامی زنان در ترفیع یا انتصاب به‌مشاغل تخصصی و پرمسؤلیت‌تر را نمی‌توان به‌آموزش نسبت داد. و به‌طور کلی می‌توان نشان داد که زنان کارگر در مقایسه با کارگران مرد از صلاحیت بیش‌تری برخوردارند.
 +
{{چپ‌چین}}‌(Central de Trabajadores de Cuba Survey 1974){{پایان چپ‌چین}}‌
 +
این امر باید تا حدود زیادی به‌بقایای «تبعیض و تعصبی» که هنوز باقی مانده است مربوط باشد. تصویب نامه درخواست می‌کند که برای بیدار کردن آگاهی مردان و زنان در این زمینه تلاش کرده شود.
 
   
 
   
‏من درباره تحولات اخیر کوبا با طرفداران آزادی زن در انگلیس گفت
+
‏شرکت زنان در فعالیت سیاسی نیز کم‌تر از مردان بود. فقط ۱۳٫۲ درصد از اعضای حزب کمونیست زن بودند. از میان رؤسای دفا‌تر محلی حزب، با آن که ۲۲ ‏درصد از جوانان کمونیست (UGC) از زنان بودند، باز بیش از ۲٫۹ ‏درصد از زنان واجد شرایط حزبی نبودند. نوع زندگی مادرانی ‏که در کوبا کار می‌کنند (و این موضوع را من شخصاً ملاحظه کرده‌ام) وقت ‏کمی برای خواب آن‌ها باقی می‌گذارد. زندگی روزانهٔ آنان با کارهای خانه و مواظبت از بچه‌ها شروع شده، با کار سخت بیرون از خانه ادامه می‌یابد مردم ساعات زیادی از وقت و نیروی خود را به‌عنوان تلاشی آگاهانه در جهت '''انقلاب''' صرف کار می‌کنند)، و انتظار می‌رود که در کلاس‌های شبانه و میتینگ‌های سیاسی سا‏زمان‌های مردمی و اجتماعی نیز شرکت کنند. سپس، در فاصلهٔ سال‌های ۱۹۷۴ ‏و ۱۹۷۶، نظام جدید نمایندگان انتخابی محلی که آن را به‌عنوان «قدرت خلق» شناخته‌اند به‌کار بسته شد. این نظام انتخاب چندین هزار نماینده را دربرمی گرفت. آنگاه مجدداً از زنان دعوت کردند که قدم به‌پیش نهاده سهم کامل و شایسته‌ئی به‌عنوان سازمان‌دهنده، انتخاب کننده و نامزدهای انتخاباتی ایفا کنند. مشا‌هدهٔ این امور به‌طور اجتناب‌ناپذیری این پرسش را در ذهن تماشاگر برمی‌انگیزد. بسیار خوب، اما حالا باید با خونسردی کامل به‌طرح این مسأله بپردازیم که «پس چه کسی در کوبا کارهای خانه را انجام می‌دهد». درواقع این پرسش به‌دنبال انتخابات آزمایشی ایالت '''ماتانزاس''' مطرح شد»{{نشان|1}}.
. ۰ ‏ <» و کو کردم و آن‌ها این دو پرسش را مطرح کردنأ. اولین پرسنئی به مساله اشتغال مردان به خانه داری و بچه داری مربوط می‌شنود. آن هأ متذکر شدنأ که  
+
‏اکر مرد‌ها واقعأ به انداز» سهمی که زنان أرمراقبت روزانه از کودکان یا بستگان بیمار و مسن أارند، در این امور ئنر) ت فکنند، آنکاه کمک‌های عملی (که مورد نظر «دتساوی زنان»» بوده است) مانند اضافه کردن ساعات کار مف زه‌ها یا تولید مندیو دستی در منزل، به جای کاهش نابرابری زنان آن را عمیق‌تر
+
 
‏´ می‌کند، زیرا این کمک‌ها باعث می‌شود که به سادکی دوبرابر کار کند (در دد شیفت). کار او در نئیفت دوم به فعالیت بدنی کم تری نیاز دارد، خستکی جسمی کم تری می‌آورد، اما به‌‌‌ همان اندازه (شیفت اول) هم طاقت فرسا و تحمیلی خواهأ بود.
+
==خانواده ‏و کارهای خانه==
‏در «دتساوی زنان> <در حالی که از مردان خواسته ۰ ‏می~د که.
 
‏• ««مسؤلیت‌های خانوادگی خود را به عهده بکیرند و بفهفنا که مرد بودن منآفاتی
 
‏أ با بجه داری ندارد» ۰ ‏، در اکثر موارأ از ««تمام خانواده»» «محوت شده است که
 
‏• «دبه زنان کمک کنند»>. مواد قانونی جدید درموارد بیاری برای یاری به أدزنان»»
 
‏،.. - تنظیم ثبده نه فقط برای د» مرد یا زنی که بچه داری می‌کند»>. اگر بخواهیم ~> تساری جنس‌ها را یکشبه واقعیت بخشپم، بسیاری از مبی د‌ها مجبور خواهنا> أ ا ا ~. شد کار خود را‌‌‌ رها کنند. باید تلقیات ما ازتولید دگرگون شود. درحال حاضر ~. از مردم خواسته‌اند که (در د «تساوی زنان»>) در نظر دائنته بائفندکه زنان در
 
‏کارهای خانکیشان مشمول امولاسیون (» ه أءه اء_ء)> <<، نمی‌ئنوند، یعنی ۰ ‏برای انجام کار بهتر و بهتر به آن فشار آورد» نمی‌شود. اما لازم ادمت که ~ ۰ ‏امولاسیون در مورد کار خانکی هم به کار رو «. مدال «دقهرمان کار» ء نه تنها
 
‏نشانه دست آوردهای استثنائی أرکار بلکه باید معرف مردان و زنانی هم بائنا
 
‏که در خانه و محله کار می‌کنند. .  
 
«دتساوی زنان ء> کار خانکی را به عنوان کار غیر مولد و خردکننده توصیف
 
 
 
   
 
   
+
‏فهرست انتخاباتی مجالس «قدرت خلق» در ایالت ماتانزاس اسامی تعداد کمی از زنان را منعکس می‌کرد. در سطح شهرستان تنها ۷ ‏درصد نامزدهای انتخاباتی زن بودند؛ و از بین این عده هم تعداد کم‌تری، یعنی ۳ ‏درصد، انتخاب شدند. در سطح منطقه‌ئی این نسبت تا حدودی بهتر بود. این نتایج مأیوس کننده بود. فیدل کاسترو بعداً ضمن نطقی گفت «ازاین نتایج دقیقاً روشن می‌شود که زنان ما هنوز تا چه اندازه از تبعیض و نابرابری رنج ‏می‌برند، و ما تا چه حد هنوز از لحاظ فرهنگی عقب مانده‌ایم؛ و چگونه هنوز ‏در زوایای ذهن‌مان عادات ناپسند گذشته به‌حیاتش ادامه می‌دهد.»
۲ ‏. واژه ۸ ‏ه أی ه ا‌ها. ه «ر کوبا به معنی رقابت. به کار نمی‌رود، بلکه به مفهوم شناخت مهارت‌ها و دست آوردهای شخمی خو «و ارزش آن‌ها در بیشبرد انقلاب کوبا. و تمایل به یاری أیکران «ر اموزش است.  
+
 
 +
‏بعد از انتخابات آوریل ۱۹۷۵ ‏در ایالت ماتانزاس، بررسی‌ئی درمیان ۶۳۵ ‏زن و مرد به‌عمل آمد تا دربارهٔ دلایل این نتایج ناچیز انتخاباتی زنان را مطالعه کند. علتی که بیش از همه برای رأی ندادن به‌زنان ذکر کردند «مسؤلیتی بود که زنان در کارهای خانه و مواظبت از شوهر و فرزند دارند». مردم هنوز به‌طور خودبه‌خودی فکر می‌کنند که «زن از شوهر و بجه‌ها مراقبت می‌کند» و تصور نمی‌کنند که «مردم از یکدیگر مواظبت خواهند کرد».
 +
 +
در پرتو این حقایق است که «قانون خانواده» کوبا چنان اهمیتی می‌یابد، زیرا که به‌طور مشخص با ماهیت ازدواج و تقسیم مسؤلیت‌های خانه و مراقبت از بچه‌ها سر و کار دارد. تساوی زنان در این قانون تحت مواد مختلف و متعددی مقرر شده است. اولاً، زن دارای حقوق مالکیت مساوی (با شوهر) است. درحال حاضر در کوبا، پایهٔ اقتصادی ازدواج بر اساس «مالکیت مشترک اموال» قرار دارد. حقوق، دستمزد، بازنشستگی و درآمدهای دیگری که زن و ‏شوهر در طول ازدواج به‌دست می‌آورند، و همین طور هر چیزی که با این درآمد‌ها خریداری می‌شود (به‌استثنای موارد انگشت‌شمار) به‌هر دو آن‌ها تعلق می‌گیرد. آن‌ها می‌توانند به‌طور فردی صاحب اموالی باشند که قبل از ازدواج یا از طریق ارث فراهم آمده باشد، هرچند که البته حق داشتن یا به‌ارث بردن اموال شخصی به‌شدت به‌وسیلهٔ قانون محدود شده است. مفهوم حقوقی خانواده به‌عنوان واحد مالکیت و ارث که در کشورهای سرمایه‌داری آن همه حقوقدان و وکیل به‌وجود می‌آورد، مقوله‌ئی از گذشته است. ثانیاً، زن دارای حقوق مساوی است و وظایف خانه‌داری به‌طور مساوی به‌عهدهٔ زوجین است. «زوجین باید از خانواده‌ئی که تشکیل می‌دهند مواظبت کنند، و هر کدام باید با دیگری در تعلیم، تربیت و راهنمائی فرزندان بر طبق اصول اخلاق سوسیالیستی همکاری کند. آن‌ها باید تا حد توانائی و امکانات‌شان در ادارهٔ خانواده مشارکت کنند، تا امور خانواده به‌بهترین نحو انجام گیرد» (ماده ۲۶).
 +
 
 +
«زوجین باید هر کد‏ام برحسب توانائی و امکانات مالی خود در رفع نیازمندی‌های خانواده‌ئی که با ازدواچ به‌وجود آورده‌اند کوشش کنند. با اینهمه، هرگاه یکی از آن‌ها تنها در کارهای خانه و مواظبت از فرزندان مشارکت کند، دیگری صرفاً باید به‌تأمین مالی‌ او اقدام کند و وظیفه‌ئی در قبال همکاری درکار‌ها و مواظبت‌های فوق نخواهد داشت» (مادهٔ ۲۷.)
 +
 
 +
‏زوجپن حق دارند که به‌تخصص و حرفه خود بپردازند، و موظف خواهند بود که با یکدیگر همکاری و مساعدت کنند تا این امر امکان‌پذیر شده بتوانند تحصیل کرده به‌دانش خود ییفزایند. مَعَهذا، همواره باید در نظر داشته باشند که زندگی خانوادگی‌شان به‌طریقی تنظیم شود که این فعالیت‌ها با انجام تعهداتی که به‌وسیلهٔ این قانون مقرر می‌شود، هماهنگ شده باشد» (مادهٔ ۲۸).
 +
 
 +
حق طلاق برای زن و مرد با زمینهٔ مساوی وجود دارد و در تشریفات معمولهٔ آن بلندنظری فراوانی موجود است:‌ «طلاق با توافق مشترک طرفین صورت می‌گیرد، و یا هنگامی که دادگاه تشخیص دهد که عواملی در بین است که ازدواج را برای زوجین و فرزندان، و به‌طور کلی برای جامعه، بی‌معنی می‌کند.» (مادهٔ ۵۱).
 +
 
 +
حق سرپرستی فرزندان معمولاً برای هر دو طرف موجود است و هر دو برای تأمین آن‌ها مسئولیت خواهند داشت. دادگاه تصمیم می‌گیرد که فرزندان با کدام یک از طرفین زندگی کنند. هر یک از زوجین که در موقع طلاق شغلی نداشته باشد می‌تواند برای تأمین معاش خود موقتاً از دیگری نفقه دریافت کند.
 +
 
 +
(این موضوع کاملاً از مسألهٔ نفقه برای تأمین معاش فرزندان و اشخاص دیگری که تحت تکفل‌اند جداست. قانون دربارهٔ افراد تحت تکفل نیز به‌تفصیل بحث کرده مسؤلیت تأمین معاش کسانی را که حقوق دریافت نمی کنند بین دولت کوبا و خانواده تقسیم کرده است. شاید لازم به‌تذکر باشد که در این‌جا به‌هیچ وجه قصد نداریم که شرح کاملی از مفاد «قانون» را ارائه دهیم. به‌عنوان مثال، بخش‌های طویلی درباره سرپرستی فرزندان و درباره تعریف خویشاوندی وجود دارد که در اینجا به‌ذکر آن‌ها نمی‌پردازیم.)
 +
 
 +
‏بنابراین، مسألهٔ کارهای خانه و مراقبت از فرزندان به‌عنوان مانعی در برابر ملحق شدن زنان به‌نیروی کار مزدبگیر، مضمون اصلی «قانون خانواده» و «تساوی زنان» را تشکیل می‌دهد. «تساوی زنان»، جدا از دعوتی که برای متحول کردن عمیق آگاهی مردان و زنان به‌عمل می‌آورد، طرح‌های عملی متعددی پیشنهاد می‌کند که دست زنان را برای اشتغال به‌کارهای بیرون خانه باز می‌گذارد. این طرح‌ها موارد زیر را شامل می‌شود: ایجاد تفریح‌گاه‌هائی برای روزهای تعطیل و آخر هفتهٔ فرزندان؛ ساعات اضافی که لباس‌شوئی‌ها، مغازه‌ها، تعمیر‌گاه‌ها و غیره باز خواهند بود؛ توسعهٔ صنایع تولیدکننده مواد غذائی، وسایل تسهیل کارهای خانگی، لباس‌های بشور و بپوش؛ شبانه روزی کردن درمانگاه‌های ویژهٔ امراض زنانه و کودکان؛ تأمین بیش‌تر مشاغل‌ نیمه وقت، کارهای دستی که بر مبنای مشاغل بیرون از خانه محاسبه و پرداخت می‌شود، و همچنین ۵ روز کار در هفته.
 +
 
 +
==طرح‌هائی برای مردان==
 +
 
 +
من درباره تحولات اخیر کوبا با طرفداران آزادی زن در انگلیس گفت و گو کردم و آن‌ها این دو پرسش را مطرح کردند. اولین پرسش به‌مسالهٔ اشتغال مردان به‌خانه‌داری و بچه‌داری مربوط می‌شود. آن‌ها متذکر شدند که اگر مرد‌ها واقعاً به‌اندازهٔ سهمی که زنان در مراقبت روزانه از کودکان یا بستگان بیمار و مسن دارند، در این امور شرکت نکنند، آنگاه کمک‌های عملی (که مورد نظر «تساوی زنان» بوده است) مانند اضافه کردن ساعات کار مغازه‌ها یا تولید صنایع دستی در‌ منزل، به‌جای کاهش نابرابری زنان آن را عمیق‌تر می‌کند، زیرا این کمک‌ها باعث می‌شود که به‌سادگی دوبرابر کار کند (در دو شیفت). کار او در شیفت دوم به‌فعالیت بدنی کم‌تری نیاز دارد، خستگی جسمی کم‌تری می‌آورد، اما به‌همان اندازه (شیفت اول) هم طاقت فرسا و تحمیلی خواهد بود.
 +
 
 +
‏در «تساوی زنان» در حالی که از مردان خواسته ‏می‌شود که «مسؤلیت‌های خانوادگی خود را به‌عهده بگیرند و بفهمند که مرد بودن منافاتی با بچه‌داری ندارد»، در اکثر موارد از «تمام خانواده» دعوت شده است که «به‌زنان کمک کنند». مواد قانونی جدید در موارد بسیاری برای یاری به «زنان» تنظیم شده نه فقط برای «مرد یا زنی که بچه‌داری می‌کند». اگر بخواهیم تساوی جنس‌ها را یکشبه واقعیت بخشیم، بسیاری از مرد‌ها مجبور خواهند شد کار خود را‌‌‌ رها کنند. باید تلقیات ما از تولید دگرگون شود. درحال حاضر از مردم خواسته‌اند که (در «تساوی زنان») در نظر داشته باشند که زنان در ‏کارهای خانگی‌شان مشمول اِمولاسیون (emulacion){{نشان|2}}، نمی‌شوند، یعنی ‏برای انجام کار بهتر و بهتر به‌آن فشار آورده نمی‌شود. اما لازم است که ‏اِمولاسیون در مورد کار خانگی هم به‌کار رود. مدال «قهرمان کار»  نه تنها ‏نشانهٔ دست آوردهای استثنائیِ در کار بلکه باید معرف مردان و زنانی هم باشد ‏که در خانه و محله کار می‌کنند.
 +
 +
‏«تساوی زنان» کار خانگی را به‌عنوان کار غیر مولد و خُردکننده توصیف می‌کند. از لنین نقل می‌شود که [کارهای خانه] «کارهای کاملأ غیرمولد، بی‌ارزش، کسل‌کننده، خردکننده و خسته کننده است. مردان کارهای خانه را (که به‌تازگی در معرض تهدید آن قرار گرفته‌اند) این طور وصف کرده‌اند. البته کارهای خانه به‌خودی خود چیز خردکننده‌ئی در خود ندارد. درواقع اکثر مردان و زنان فکر می‌کنند که اگر زندگی چنین باشد که شما ساکن منزلی باشید که نتوانید در آن غذای‌تان را انتخاب کنید و خودتان آن را بپزید، یا آن را تزئین و تعمیر و از فرزندان‌تان مراقبت کنید، ‌‌‌نهایت بیهودگی است. آن عنصر غیر اجتماعی که در کارهای خانه وجود دارد، همانا خصلت شخصی، نشناختن آن و تقسیم تبعیض آمیز کار خانگی است.
 +
 
 +
‏نتیجهٔ مستقیم و الزامی اشتغال بیش‌تر مردان به‌کارهای خانه این است که باید تعداد بیش‌تری از مرد‌ها در مهد کودک‌ها به‌کار گرفته شوند. آیا با فراهم شدن شرایط اقتصادی در جهت تسهیلات اجتماعی بیش‌تر، مرد‌ها پرستاری از بیماران و پیران را به‌عهده خواهند گرفت؟ آیا، به‌عنوان مثال، برای ۴۰۰ ‏مهد کودک آینده مرد‌ها آموزش یافته استخدام می‌شوند؟ درحال ‏حاضر چنین پیشنهادی با تعجب و تردید مواجه می‌شود - اما در کوبا تحولات به‌سرعت انجام می‌گیرد.
 +
 
 +
‏این که کوبا برای بقای خود به‌مبارزهٔ اقتصادی سختی دست زده و ‏هنوز هم آمادهٔ مواجهه با آن است حقیقت مسلمی است: باید به‌تولید اولویت داده شود. هرگاه مردان، که درحال حاضر نسبت به‌زنان از تخصص بیش‌تری برخوردارند، به‌خاطر بچه‌داری به‌کارهای نیمه وقت مشغول شوند، آنگاه زنانی به‌عرصهٔ کار اعزام می‌شوند که معمولاً مهارت و تخصص‌شان از مردان کم‌تر است. تنها موقعی که مهد کودک به‌تعداد کافی موجود باشد، زنان از تخصص بیش‌تری برخوردار شده از عهدهٔ تولید اقتصادی برمی‌آیند؛ موقعی که اثراتِ انسان‌ساز تعلیم و تربیت سوسیالیستی پسران و دختران پدیدار و تهدیدات ‏اقتصادی رفع می‌شود، آنگاه آرمان تساوی حقوق و برابری در وظایف خانه ‏که در «قانون خانواده» پیش‌بینی شده است، تحقق می‌یابد.
 +
 
 +
 
 +
==آینده خانواده==
 +
 
 +
‏دومین پرسشی که به‌وسیلهٔ مردان و زنانی که من با آن‌ها درباره «قانون خانواده» به‌گفت ‌و ‌گو پرداختم مطرح شد، ماهیت خانواده در یک جامعهٔ سوسیالیستی بود. بحث‌هائی که در این باره درگرفت از این گونه بود:
  
* صفحه ۹۱
+
‏در مقدمهٔ قانون از خانواده (که به‌معنی ازدواج است) چنین تعریفی به‌دست داده شده: «سلول اولیهٔ جامعه»، «مرکز روابط همزیستی مشترک» برای برآوردن «نیازهای عمیقاً ریشه‌دار انسانی در عرصهٔ اجتماعی». آیا در تنظیم خانواده، به‌طریقی که قانون معین می‌کند، احتمال مقدس جلوه دادن آن وجود ندارد؟
‏می کند. از لنین نقل می‌شود که (کارهای خانه ا د «کارهای کاملأ غیر مولد، بی‌ارزش، کسل کننده، خردکننده و خسته کننده است. مردان کارهای خانه را (که به تارکی در معرض تهدید آن قرار گرفته‌اند) این طور ومف کرده‌اند. البته کارهای خانه به خودی خود چیز فردکننده ئی در خود ندا د. أرواقع اکنر مردان و زنان فکر می‌کنند که اگر زندگی چنین بائنا که شما ساکن منزلی باشید که نتوانید در آن غذایتان را انتخاب کنیأ وخودتدن آن را ببزید، یا آن را تزئین و تعمیر و از فرزندانتان مراقبت کنیا، ‌‌‌نهایت بیهواگی است. آن عنصر غیر اجتماعی که در کارهای خانه وجود دارد، همانا خصلت ئنخصی، نشناختن آن و تقسیم تبعیض آمیز کار خانکی است.
 
‏نتیجه مستقیم و الزامی ائنتفال بیشتر مردان به کارهای خانه این است که باید تعداد بیش تری از مرد‌ها در مهد کودک‌ها به کار گرفته نونا. آیا با فراهم شدن ئنرایط اقتصادی در جهت تسهیلات اجتماعی بیشتر، مرد‌ها پرستاری از بیماران و پیران را به عهده خواهنا کرفت؟ آیا، به عنوان مثال، برای ۳۰۰ ‏مهد کودک آینده مرد‌ها آموزش یافته استخدام می‌شونا؟ درحال
 
‏حأفر چنین پیشنهادی با تعجب و تردید مواجه می‌مئوأ _ اما در کوبا تحولات به سرعت انجام می‌گیرد.
 
‏این ~که کوبا برای بقای خود به مبارز. اقتصادی سختی دست زده و
 
‏هنوز هم آماده مواجهه با آن است حقیقت مسلبهی است: باید به تولید اولویت داد» شنود. مرکا» مردان، که درحال حافر نسبت به زنان از تخصص بیش تری برخوردا رند، به خاطر بچه داری به کارهای یسه وقت مشغول ئنوند، آنکاه زنانی به عومه کار اعزام می‌ئنوند که معمولأ مهارت بو تخصص نشان ازمردان کمتر است. تنها موقعی که مهد کودک به تعداد کافی موجود باشد، زنان از تخصص بپس تری برخورد ار شده از عهد» تولید اقتصادی برمی آیند؟ موقعی که اثرات انسان ساز تعلیم و تربیت سوسیالیستی پسران و دختران پدیدار و تهدیدات
 
‏د»
 
‏اقتصادی رفع می‌فئود، ا نگاه ارمان تساری حقوق و برابری در وظایف خانه
 
‏که در أدقانون خانواده>> پیش بینی ئنبده است، تحقق می‌یابأ.
 
 
‏دومین پرسشنی که به وسیلأ مردان و زنانی که من با آن‌ها درباره أدقانون م و خانواده ۰۰ ‏به گفت‌و‌گو پرداختم مطرح شد، ماهیت خانواده در یک جامعه
 
* صفحه ۹۲
 
‏سوسیالیستی بود. ~هائی که در این باره دن. گرفت از این گ وذ بود:
 
‏در مقدمه قانون از خانواده (که به معنی ازدواج است) جنین تعریفی به دست داده شده: أدسلول اولیه جامعه»>، أدمرکز روابط همزیستی مشترک»» برای برآوردن ددنیازهای عمیقأ رینئه دار انسانی در عرصه اجتماعی>». آیا در تنظیم خانواده، به طریقی که قانون معین می‌کند، احتمال مقدس جلوه دادن آن وجود فدارد؟
 
‏أدبرای»» سرمایه داری، خاتواده نقش‌های اقتصادی و ایدئولوژیک دارد، د از آنجا که ئنیوه تولیدی خود استثماری است، چنین نقش هائی نیز استنماری است. در سوسیالیسم هم خانواد» نقنئی‌های ایدئولوژیک و اقتصادی دارد، و
 
‏این نکته چنان که باید از أدقانون خانواده»> منشهود است، اثا به این علت که شیوه تولیدی سوسیالیستی استنمارکرانه نیست، این وظائف هم استثماری نغواهد بود. از طرف أیکر، خانواد» خصرمیاتی دارد که میان سرمایه داری معامر و کوبای نوین مئنقرک است. همأ ما از تاریخچأ پدرسالاری مشترکی برخوردا ریم. در هر دو جامعه خصلت خصرمی روابط خانوادگی وابستکی ایجاد کزده انحصار به وجود می‌آورد. این امر با تحصیلات بیشتر زنان و تساری بیشتر آنان با مردان در ازدواج، زوال نمی‌یابأ. وفاداری اولیه به پیوند أوکانه ادامه می‌یابأ. أرواقع، در جوا مع سرمایه داری مردم غالبأ د «بهترین»» ازدواج را ازدواجی می‌أانند که در یک جهان با خودبیکانه یا لااقل خصما نه، حمایت متقابل به وجود آورد. ما به خاطر این» که نمی‌ترانیم به مواظبت، عشق و هدف‌های دراز مدتی که بیرون از کانون خانوادگی وجود دارد تکیه کنیم، برای
 
‏این محبت و پرستاری متقابل اولویتی بیش از اندازه قائل می‌شویم. از این لحاظ، أیکر کانون خانوادگی جامعه سرمایه داری برای همکاری اعضای آن
 
‏در یک اجتماع سیاسی وسیع‌تر کافی نیست. از همه بد‌تر، ‌‌‌ همان طور که رواننئناسان ننئان داده‌اند، خانواده می‌توانأ از طریق قدرت مخرب روابط عاطفی فردگرایانه و غالبأ ریاکارانه، (خصوصیات انانی) اعضای خود را
 
‏نابود کند.
 
‏در جهان پر رقابت و پر آئنوب سرمایه داری، فرد به آن پناهگاهی که خانواده معرف آن است نیاز دارد و مجبور است که بهای آن را بپردازأ. در سوسیالیسم، دنیای بیرون از کانون خانوادکی مهربان‌تر و امن‌تر است. آیا روابط شخصی هم نیاز به قانون دارد؟ اکر این طور بانئد، باید روابط همجنس گرائی و مراکن آن را هم به رسمیت شناخت؟ آیا تعریفئ ا که از کانون م و
 
* صفحه ۹۳
 
  
‏خانوادکی در ددقانوندد آمد. امت دد~ل-نر با تعولات انقلابی کوبا <کهنه نشد. است؟
+
‏«برای» سرمایه‌داری، خاتواده نقش‌های اقتصادی و ایدئولوژیک دارد، و از آنجا که شیوهٔ تولیدی خود استثماری است، چنین نقش‌هائی نیز استثماری است. در سوسیالیسم هم خانواده نقش‌های ایدئولوژیک و اقتصادی دارد، و ‏این نکته چنان که باید از «قانون خانواده» مشهود است، امّا به‌این علت که شیوهٔ تولیدی سوسیالیستی استثمارگرانه نیست، این وظائف هم استثماری نخواهد بود. از طرف دیگر، خانواده خصوصیاتی دارد که میان سرمایه‌داری معاصر و کوبای نوین مشترک است. همهٔ ما از تاریخچهٔ پدرسالاری مشترکی برخورداریم. در هر دو جامعه خصلت خصوصی روابط خانوادگی وابستگی ایجاد کرده انحصار به‌وجود می‌آورد. این امر با تحصیلات بیش‌تر زنان و تساوی بیش‌تر آنان با مردان در ازدواج، زوال نمی‌یابد. وفاداری اولیه به‌پیوند دوگانه ادامه می‌یابد. درواقع، در جوامع سرمایه‌داری مردم غالباً «بهترینِ» ازدواج را ازدواجی می‌دانند که در یک جهان با خودبیگانه یا لااقل خصمانه، حمایت متقابل به‌وجود آورد. ما به‌خاطر این که نمی‌توانیم به‌مواظبت، عشق و هدف‌های دراز مدتی که بیرون از کانون خانوادگی وجود دارد تکیه کنیم، برای این محبت و پرستاری متقابل اولویتی بیش از اندازه قائل می‌شویم. از این لحاظ، دیگر کانون خانوادگی جامعهٔ سرمایه‌داری برای همکاری اعضای آن ‏در یک اجتماع سیاسی وسیع‌تر کافی نیست. از همه بد‌تر،‌‌‌ همان طور که روانشناسان نشان داده‌اند، خانواده می‌تواند از طریق قدرت مخرب روابط عاطفی فردگرایانه و غالباً ریاکارانه، (خصوصیات انسانی) اعضای خود را ‏نابود کند.
 
   
 
   
 +
‏در جهان پر رقابت و پر آشوب سرمایه‌داری، فرد به‌آن پناهگاهی که خانواده معرف آن است نیاز دارد و مجبور است که بهای آن را بپردازد. در سوسیالیسم، دنیای بیرون از کانون خانوادگی مهربان‌تر و امن‌تر است. آیا روابط شخصی هم نیاز به‌قانون دارد؟ اگر این طور باشد، باید روابط همجنس‌گرائی و مراکز آن را هم به‌رسمیت شناخت؟ آیا تعریفی که از کانون ‏خانوادگی در «قانون» آمده است درحال‌حاضر با تحولات انقلابی کوبا کهنه نشده است؟
 
   
 
   
‏یادآوری این نکته مهم است که أرکوبا نهاد خانواده با تلقیات متحجر و آزاردهنده شبی ممرا.» است که از درون استعمار و کلیسای کاتولیک به یادگار مانده است. بیداست که می‌بایست آن را بازسازی کرد، و برای این کار به اصلاحات سریعی در امن ل و طریقه عمل نیاز بود. د «قانون خانواده»> این موازین نوین را بیان أمی زا د و ۹۸ ‏درصد از مردم نیز از آنداستقببال کرده) است. این قانون پیش از اینکه مووت قانونی بیابد ءه‌های متوالس و به طور وسیعی در متاز مان‌های سیاسی و اجتماعنی مو د بحث قرار کرفت.  
+
‏یادآوری این نکته مهم است که در کوبا نهاد خانواده با تلقیات متحجر و آزاردهنده‌ئی همراه است که از درون استعمار و کلیسای کاتولیک به‌یادگار مانده است. پیداست که می‌بایست آن را بازسازی کرد، و برای این کار به‌اصلاحات سریعی در اصول و طریقهٔ عمل نیاز بود. «قانون خانواده» این موازین نوین را بیان می‌دارد و ۹۸ ‏درصد از مردم نیز از آن استقبال کرده است. این قانون پیش از این که صورت قانونی بیابد ماه‌های متوالی و به‌طور وسیعی در سازمان‌های سیاسی و اجتماعی مورد بحث قرار گرفت.  
‏این نکته نیز واقعیت دا د که سازمان‌های سپاسی و اجتماعن که فرد کو بائبی را در انجمن‌های مخنلف کردهی اورند، اثرات فردگرایانه خانواده را به حدی پامال می‌کنند که تصرر آن در جامعه ما مشکل است. مثلأ، سازمانی  
+
 
‏چبرن لإلإ ۹ ‏را در نظر بکیویک که بیش از ۲ ‏سیلین ن زن خانه دار و زنان أیکر را به بحث و سازماندص درباره مسائل آزادی زن من کشانأ. سیستمی چون ئنبکه ««کمیته‌های دفاع از انقلاب»» و نظایر آن‌ها را أرمناطق ووستائی در نظر بکیریا که سراسر کوبا را کوپبه به کوچه زیر پوئنش خود کرفته‌اند و اکثر زنان خانه دار در آن‌ها ئنبرکت أارند؟ این کمیته‌ها فمیاری‌ها، درمانگاه‌های کوچک، پاکسازی منشترک کوجه و خیابان و ~ سیاسی را سازمان می‌دهنأ. از إین‌ها کزشته مفرو فات و تلقیأت نسل جوان، بسیار اجتماعی‌تر از والدین آن‌ها است. بخش عظیمی ازکودکان کوبائی در مناطق ووستائی درمدارس ففتکی مختلط تعبصیل می‌کنند که در حین تحمینل به کنئاورزی هم می‌بردازنا. اکثر بچه‌ها بعد از ظهر‌ها و روزهای آخز هفته به فعالیت می‌پردازنا، به تعطیلات دسته جمعی می‌روند و اموری از این قبیل. بزرکسا لان، به خصوص زنان د مادوان ننل‌های آینده برای حیات اجتماعی و نمود سیاسی به طور روزافزونی. از اتکای ۰ ‏به ئنوهزان شإن دست برمی أارند.  
+
‏این نکته نیز واقعیت دارد که سازمان‌های سیاسی و اجتماعی که فرد کوبائی را در انجمن‌های مخنلف گردمی‌آورند، اثرات فردگرایانه خانواده را به‌حدی پامال می‌کنند که تصور آن در جامعهٔ ما مشکل است. مثلاً، سازمانی چون FMC را در نظر بگیرید که بیش از ۲ میلیون زن خانه‌دار و زنان دیگر را به‌بحث و سازماندهی دربارهٔ مسائل آزادی زن می‌کشاند. سیستمی چون شبکهٔ «کمیته‌های دفاع از انقلاب» و نظایر آن‌ها را در مناطق روستائی در نظر بگیرید که سراسر کوبا را کوچه به‌کوچه زیر پوشش خود گرفته‌اند و اکثر زنان خانه‌دار در آن‌ها شرکت دارند؛ این کمیته‌ها همیاری‌ها، درمانگاه‌های کوچک، پاکسازی مشترک کوچه و خیابان و بحث سیاسی را سازمان می‌دهند. از این‌ها گذشته مفروضات و تلقیات نسل جوان، بسیار اجتماعی‌تر از والدین آن‌ها است. بخش عظیمی ازکودکان کوبائی در مناطق روستائی در مدارس هفتگی مختلط تحصیل می‌کنند که در حین تحصیل به‌کشاورزی هم می‌بردازند. اکثر بچه‌ها بعد از ظهر‌ها و روزهای آخر هفته به‌فعالیت می‌پردازند، به‌تعطیلات‌ دسته‌جمعی می‌روند و اموری از این قبیل. بزرگسالان، به‌خصوص زنان و مادران نسل‌های آینده برای حیات اجتماعی و نمود سیاسی به‌طور روزافزونی از اتکای ‏به‌شوهران‌شان دست برمی‌دارند.  
‏ه‌مان طور که أصلاحات ارنی و اقتصادی از ۹ ‏ «۱۹ ‏به این سو ازطریق
+
‏قانون گذاری‌های پی أرپی به سوسیالیسم تحول یافت، به فمین ترتیب انتظار می‌رود که ساخت اجتماعی کنونی که در أدقانون خانواده»> ئنکل می‌یابأ،
+
همان طور که اصلاحات ارضی و اقتصادی از ۱۹۵۹ ‏به‌این سو از طریق ‏قانون‌گذاری‌های پی درپی به‌سوسیالیسم تحول یافت، به‌همین ترتیب انتظار می‌رود که ساخت اجتماعی کنونی که در «قانون خانواده» شکل می‌یابد، ‏تحولات مداومی ‏را به‌چشم ببیند{{نشان|3}}.  
‏تحولات مداومی ۰ ‏را به چشم ببینأ>»». ~
 
‏» ۰ ‏بن-د ۰ ‏ «. ۰ ‏عک ز. ۰ ‏ن> بکل ی ء رنی. ز. ن ما> وزمبنه کوبا نبرببات ا، ذذ» نر ددد~ زنان برنابا فعابت د. ئمنند، مو فی عسر قرادکرفتت <
 
  
* صفحه ۹۴
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 +
 +
==پاورقی‌ها==
 +
 +
#{{پاورقی|1}} '''ویلمااسپین،''' رئیس '''فدراسیون زنان کوبا،''' در مصاحبه‌ئی در نشریهٔ «گرانما» به‌تاریخ ۲۹ اوت ۱۹۷۶ ‏گفته است: «حزب دقت زیادی به‌عمل آورده است تا این موضوع را تفهیم کند که آنچه در اولین تجربهٔ برپائی ارگان‌های «قدرت خلق» در ماتانزاس رخ داد، یعنی درصد بسیار ناچیز زنان انتخاب شده و شرکت آنان در جریان انتخابات، دیگر هرگز نباید تکرار شود.» FMC تلاش خود را در هفته‌های پیش از انتخابات کشوری به‌دو برابر افزایش داد. متأسفانه من نتایج انتخابات محلی را در اختیار ندارم، ما یک حساب سرانگشتی از نمایندگان کشور نشان می‌دهد که زنان حدود ۲۰ ‏درصد کل آن‌ها را تشکیل می‌دهند. ظاهراً سه عضو از چهل و پنج عضو شورای وزیران زن‌اند.
 +
#{{پاورقی|2}} واژهٔ emulacion در کوبا به‌معنی رقابت به‌کارنمی‌رود، بلکه به‌مفهوم شناخت مهارت‌ها و دست‌آوردها‌ی شخصی خود و ارزش‌ آن‌ها در پیشبرد انقلاب کوبا، و تمایل به‌یاری دیگران در آموزش است.
 +
#{{پاورقی|3}} این مقاله، با کمک زنان دیگری که برخی از آن‌ها در زمینهٔ کوبا تجربیات ارزنده‌ئی و در جنبش زنان بریتانیا فعالیت داشتند، مورد بحث قرار گرفت.
  
  
  
 +
[[رده:مقالات نهایی‌شده]]
 
[[رده:کتاب جمعه]]
 
[[رده:کتاب جمعه]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۲۱]]
 
[[رده:کتاب جمعه ۲۱]]
 +
[[رده:سینتیا کاکبرن]]
 +
[[رده:م. سینا]]
 +
 +
 +
 +
{{لایک}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۵۱

کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۸۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۸۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۸۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۸۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۸۵
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۸۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۸۶
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۸۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۸۷
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۸۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۸۸
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۸۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۸۹
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۹۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۹۰
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۹۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۹۱
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۹۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۹۲
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۹۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۹۳
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۹۴
کتاب جمعه سال اول شماره ۲۱ صفحه ۹۴


سینتیا کاکبرن

ترجمه م. سینا


‏در ۱۴ ‏فوریه ۱۹۷۵‏، شورای وزیران کوبا قانون ۱۲۸۹‏، یعنی قانون خانواده را به‌تصویب رساند. علاوه بر اهمیت آن در پایان دادن به‌مفهوم «حرامزادگی» (که می‌گوید) «همهٔ نوزا‌دان یکسان بدنیا می‌آیند» - این قانون به‌خاطر تدوین موازین حقوقی روابط زن و شوهر، والدین و فرزندان، از اهمیت فراوانی برخوردار بود.

‏چند ماه بعد اولین کنگرهٔ حزب کمونیست کوبا تصویب نامه‌ئی دربارهٔ تساوی زنان مقرر داشت. متن قانون و تصویب نامه در ۱۹۷۶ ‏با عنوان

Sobre el Pleno Ejercico de la Igualidad de la Mujer

‏منتشر شد که در زیر به‌عنوان «تساوی زنان» از آن یاد می‌شود.

‏این مقاله دو سند فوق را در چارچوپ وضعیت زنان کوبا در ۱۹۷۵ ‏مورد بحث قرار می‌دهد.


تاریخچهٔ جریانات

‏کوبای انقلابی کشوری است که در آن گام‌های سریع تحول، شیوهٔ عادی و مورد انتظار زندگی است؛ اما سال ۱۹۷۵ ‏از نظر فعالیت سیاسی سال‌های دیگر را پشت سر می‌گذارد. پیش‌نویس قانون اساسی جدید تهیه و به‌بحث گذاشته شد؛ نظام انتخاباتی «قدرت خلق» در ایالت ماتانزاس در دست آزمایش بود؛ برنامهٔ پنجساله جدیدی در دست تهیه بود؛ «قانون خانواده» به‌مرحلهٔ تدوین قانونی رسید؛ و نخستین کنگرهٔ ملی حزب کمونیست تشکیل شد. «مسأله زنان» سرنخی است که می‌توان دنبالهٔ آن را در متن کلیهٔ این اسناد و مذاکرات تعقیب کرد. بنابراین نظامنامه «زنان از حقوق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مساوی با مردان بهره‌مند خواهند شد» (مادهٔ ۴۳‏). در قانون سوسیالیستی نوینی که به‌تدریج تکوین می‌یابد تا جایگزین قوانین استثماری یا نامناسب بورژوازی امپریالیست شود، «قانون خانواده» یک ‏عنصر تعیین کننده بود. نخستین کنگرهٔ حزب کمونیست در باب پیشرفت زنان در جهت مساوات بحث می‌کند. این کنگره فرصتی بود برای بررسی مجدد دست آورد‌ها و کاستی‌های انقلاب در این زمینه و زمینه‌های دیگر.

‏موقعیت زنان کوبا در ۱۹۷۵ یا ۱۹۷۶ ‏به‌طور غیرقابل مقایسه‌ئی از ۱۹۵۸ ‏یا سال‌های پیش از آن بهتر بود. تحت قوانین پیشین، زنان حتی چیزی کمتر از مایملک یا زائده‌ئی از مردان به‌شمار می‌آمدند. در فلاکت قبل از انقلاب طبقهٔ کارگر و دهقان، صد‌ها هزار زن زندگی خانوادگی محنت‌باری را می‌گذراندند. خیلی از کسانی که بیرون ازخانه کار می‌کردند خدمتکار بورژوا‌ها بودند، تعداد بیش‌تری خود فروشی می‌کردند و طالبان‌شان نیز سربازان آمریکائی و توریست‌ها بودند. در جامعهٔ کوبائی، «غیرت مردانگی» که مشخصهٔ تمامی آمریکای لاتین پیش ازانقلاب است، بر فرهنگ تسلط یافت. در محافل بورژوازی شهری و نواستعماری، زنان بازیچه‌های جنسی به‌حساب می‌آمدند و بر مبنای ظاهر آراسته و مهارت‌شان در خانه‌داری و امور جزئی دیگر ارزشیابی می‌شدند. زنان حتی در مورد زندگی خودشان هم چندان اختیاری نداشتند؛ کلیسای قدرتمند کاتولیک پیشگیری از آبستنی را ممنوع کرده بود.

به‌دلائل مستند، تبدیل روابط بورژوائی به‌مناسبات «انسانی» سوسیالیستی، ازمتحول ساختن روابط مالکیت و «تولید» (که البته با یکدیگر ارتباط دارند). بس دشوار‌تر بود. معذلک، زنان در جبههٔ پیشتاز مبارزهٔ علیه امپریالیسم شرکت داشته‌اند. در ۱۹۵۳، زنان دوش‌ به‌دوش مردان به‌پادگان مونکادا یورش بردند. آن‌ها در جنبش ۲۶ ‏ژوئیه فعالیت داشته مقاومت را در شهر‌ها سازمان می‌دادند، و بسیاری نیز شکنجه و زندانی شدند. گروه زیادی در کوهستان (سیئرا مائسترا) به‌همراه «ارتش شورشیان» نبرد می‌کردند. لذا، از لحظه‌ئی که «ارتش شورشیان» در ژانویهٔ ۱۹۵۹ ‏به‌هاوانا وارد شد،‌‌‌ همان طور که افق امیدواری طبقهٔ کارگر گسترش یافت، چشم‌انداز زندگی زنان نیز دلپذیر‌تر شد. ‏

هنگامی که در ماه مه ۱۹۶۱‏، انقلاب کوبا بر خصلت سوسیالیستی خود تأکید کرد، تلاش آگاهانه در جهت احقاق حقوق زنان آغاز شد و حقوق آنان رسماً استقرار یافت. در ۱۹۶۰ ‏فدراسیون زنان کوبا (FMC) تأسیس شد. فرو ریختن سرمایه‌داری به‌خودی خود بسیاری از اشکال استثمار زنان را از میان برداشت. دیگر تبلیغات تجارتی وجود نداشت: دیگر برای فروش کالا‌ها از جاذبهٔ جنسی زنان استفاده نمی‌شد. (و این نکته‌ئی بود که شاید من در کوبا بیش از هر چیزی از آن لذت بردم: یعنی استراحتی از تمام آن بیهودگی و زوالی که در سینما و تلویزیون تجارتی از تماشای پوستر‌ها و حرص پول به‌آدم دست می‌دهد). در کشوری که در آن بیکاری وجود ندارد، مسأله‌ئی به‌نام بیکاری پنهان زنان موجود نیست: بسیاری از زنان بیرون از خانه کار ‏می‌کنند، و برای بسیاری دیگر، تقاضای کار وجود دارد. در کوبا، اصل تأمین مهد کودک، آن را «مجانی» اعلام می‌کند. فیدل کاسترو در یکی از نطق‌هایش در ۱۹۶۶ ‏می‌گوید: «جامعه از کار زنان فایده می‌برد؛ حتی اگر به‌زنان دستمزد‌ها کامل پرداخت شود و بخشی از آن را برای مخارجی چون مهد کودک کسر نکنند، بازهم به‌‌‌همان اندازه از کار آنان سود می‌برد. سقط جنین مجانی بوده قابل حصول است.


‏اکنون در چه مرحله‌ئی هستیم؟

‏طرح کنگره درباره «تساوی زنان» در حالی که تأئید می‌کرد که از ۱۹۵۹ ‏پیشرفت‌های جشمگیری صورت گرفته است، به‌شدت ازخود انتقاد می‌کرد. این انتقاد به‌تبعیض و نابرابری مداومی که عملاً به‌طرق گوناگون صورت می‌گیرد و اصول سوسیالیستی هنوز فرصت از میان برداشتن آن‌ها را نیافته اشاره می‌کرد. به‌بسیاری از جوانب زندگی زنان توجه کردند. طرح کنگره «ریشه کن کردن این گرایشِ رایجِ در جامعهٔ سرمایه‌داری را خواستار شد که زنان را وسیله‌ئی نمایشی به‌شمار می‌آورد» و همین طور به‌روشنی به‌مسأله روابط جنسی اشاره کرد: «اصول اخلاق سوسیالیستی برای تمام اشخاص یکسان است و ازاین رو به‌کار گرفتن معیارهای متفاوت در ارزیابی رفتار مردان و زنان و در تجزیه و تحلیل (مسائل اخلاقی) در روابط جنسی ناعادلانه است.» رابطهٔ زن و مرد که شاید کششی به‌یکدیگر داشته باشند، که درباره آن مسئولیت خواهند داشت، باید با یک معیار سنجیده و قضاوت شود.»

‏معهذا، توجه اصلی این طرح به‌موضوع «زنان و کار» معطوف بود. زنان هرچند که نیمی از جمعیت به‌شمار می‌آمدند، تنها ۴ / ۱ ‏نیروی کار را تشکیل می‌دادند. رقم ۶۰۰٬۰۰۰ زن را که بیرون از خانه کار می‌کردند کافی نمی‌دانستند به‌این علت که جامعه در زمینه‌های صنعتی، خدمات، و کشاورزی نیاز به‌نیروی کار کسانی دارد که هنوز در خانه به‌سر می‌برند؛ و همین طور به‌دلیل این که زنان خانه‌دار اجباراً تا حدودی از شرکت درکار انقلاب باز می‌مانند، علی‌رغم قانون حمایت مادران (که برای دورهٔ وضع حمل مرخصی با حقوق تأمین می‌کند) و نیز تصویب نامه‌های ۴۷ ‏و ۴۸ ‏وزارت کار (۱۹۶۸‏) (که هدف از آن‌ها تضمین امکانات مساوی برای زنان شاغل و حفاظت از آنان در برابر مشاغل نامناسب است) بسیاری از زنان جوان در موقع وضع حمل از جریان کار خارج می‌شوند. ثانیاً، بررسی وضعیت ۲۵۰ ‏زن شاغل نشان داد که چون آن‌ها به‌شدت گرفتار کارهای خانه هم بودند، ساعات کار متوسط هفتگی آن‌ها («دو شیفتی») بالغ بر ۸۸ ‏ساعت می‌شود. زنان حتی در تعطیلات آخر هفته بین ۱۱ ‏تا ۱۲ ‏ساعت کار می‌کردند (به‌خاطر انجام دادن کارهای خانه). هرچند قول داده شد که در برنامه‌ریزی آینده ۴۰۰ ‏مهد کودک دیگر ایجاد شود، در ۱۹۷۵ تنها ۶۵۴ مهد کودک وجود داشت که در خدمت ۴۸٬۰۰۰ ‏خانواده بود. بقیهٔ مادران شاغل برای مراقبت از فرزندان‌شان که هنوز به‌مدرسه نمی‌رفتند به‌خویشاوندان و همسایگان، یعنی درواقع به‌زنان سالخورده، متکی بودند. (تصمیم‌گیری در مورد به‌تعویق انداختن ساختمان مهد کودک‌ها و تأمین کارکنان آن‌ها، به‌علت یک واقعیّت اقتصادی دردناک بود. چرا که انقلاب می‌بایست برای تأمین آموزش ابتدائی و دبیرستانی اولویت قائل شود.)

‏با آن که زنان در عرصهٔ کار، در امور اداری برتری داشتند (یعنی ۶۷٫۵ درصد)، و حدود نیمی از کارکنان فنی و خدمات مرکب از آنان بود، اما فقط ۱۲ ‏درصد از کارکنان تولیدی را تشکیل می‌دادند. آمار سرشماری ۱۹۷۰ ‏تأیید می‌کند که یک علت مهم اشتغال ناچیز زنان به‌کارهای تولیدی، فقدان صلاحیت فنی آن‌ها بوده است - و این مسأله‌ئی است که طرح‌های ‏آموزشی به‌تدریج آن را اصلاح می‌کنند. با این همه، ازمیان کسانی که کارمند حقوق بگیر شناخته می‌شدند، فقط ۱۵ ‏درصد مدیران از زنان بودند. این ناکامی زنان در ترفیع یا انتصاب به‌مشاغل تخصصی و پرمسؤلیت‌تر را نمی‌توان به‌آموزش نسبت داد. و به‌طور کلی می‌توان نشان داد که زنان کارگر در مقایسه با کارگران مرد از صلاحیت بیش‌تری برخوردارند.

‌(Central de Trabajadores de Cuba Survey 1974)

این امر باید تا حدود زیادی به‌بقایای «تبعیض و تعصبی» که هنوز باقی مانده است مربوط باشد. تصویب نامه درخواست می‌کند که برای بیدار کردن آگاهی مردان و زنان در این زمینه تلاش کرده شود.

‏شرکت زنان در فعالیت سیاسی نیز کم‌تر از مردان بود. فقط ۱۳٫۲ درصد از اعضای حزب کمونیست زن بودند. از میان رؤسای دفا‌تر محلی حزب، با آن که ۲۲ ‏درصد از جوانان کمونیست (UGC) از زنان بودند، باز بیش از ۲٫۹ ‏درصد از زنان واجد شرایط حزبی نبودند. نوع زندگی مادرانی ‏که در کوبا کار می‌کنند (و این موضوع را من شخصاً ملاحظه کرده‌ام) وقت ‏کمی برای خواب آن‌ها باقی می‌گذارد. زندگی روزانهٔ آنان با کارهای خانه و مواظبت از بچه‌ها شروع شده، با کار سخت بیرون از خانه ادامه می‌یابد (و مردم ساعات زیادی از وقت و نیروی خود را به‌عنوان تلاشی آگاهانه در جهت انقلاب صرف کار می‌کنند)، و انتظار می‌رود که در کلاس‌های شبانه و میتینگ‌های سیاسی سا‏زمان‌های مردمی و اجتماعی نیز شرکت کنند. سپس، در فاصلهٔ سال‌های ۱۹۷۴ ‏و ۱۹۷۶، نظام جدید نمایندگان انتخابی محلی که آن را به‌عنوان «قدرت خلق» شناخته‌اند به‌کار بسته شد. این نظام انتخاب چندین هزار نماینده را دربرمی گرفت. آنگاه مجدداً از زنان دعوت کردند که قدم به‌پیش نهاده سهم کامل و شایسته‌ئی به‌عنوان سازمان‌دهنده، انتخاب کننده و نامزدهای انتخاباتی ایفا کنند. مشا‌هدهٔ این امور به‌طور اجتناب‌ناپذیری این پرسش را در ذهن تماشاگر برمی‌انگیزد. بسیار خوب، اما حالا باید با خونسردی کامل به‌طرح این مسأله بپردازیم که «پس چه کسی در کوبا کارهای خانه را انجام می‌دهد». درواقع این پرسش به‌دنبال انتخابات آزمایشی ایالت ماتانزاس مطرح شد»[۱]. ‏

خانواده ‏و کارهای خانه

‏فهرست انتخاباتی مجالس «قدرت خلق» در ایالت ماتانزاس اسامی تعداد کمی از زنان را منعکس می‌کرد. در سطح شهرستان تنها ۷ ‏درصد نامزدهای انتخاباتی زن بودند؛ و از بین این عده هم تعداد کم‌تری، یعنی ۳ ‏درصد، انتخاب شدند. در سطح منطقه‌ئی این نسبت تا حدودی بهتر بود. این نتایج مأیوس کننده بود. فیدل کاسترو بعداً ضمن نطقی گفت «ازاین نتایج دقیقاً روشن می‌شود که زنان ما هنوز تا چه اندازه از تبعیض و نابرابری رنج ‏می‌برند، و ما تا چه حد هنوز از لحاظ فرهنگی عقب مانده‌ایم؛ و چگونه هنوز ‏در زوایای ذهن‌مان عادات ناپسند گذشته به‌حیاتش ادامه می‌دهد.»

‏بعد از انتخابات آوریل ۱۹۷۵ ‏در ایالت ماتانزاس، بررسی‌ئی درمیان ۶۳۵ ‏زن و مرد به‌عمل آمد تا دربارهٔ دلایل این نتایج ناچیز انتخاباتی زنان را مطالعه کند. علتی که بیش از همه برای رأی ندادن به‌زنان ذکر کردند «مسؤلیتی بود که زنان در کارهای خانه و مواظبت از شوهر و فرزند دارند». مردم هنوز به‌طور خودبه‌خودی فکر می‌کنند که «زن از شوهر و بجه‌ها مراقبت می‌کند» و تصور نمی‌کنند که «مردم از یکدیگر مواظبت خواهند کرد». ‏ در پرتو این حقایق است که «قانون خانواده» کوبا چنان اهمیتی می‌یابد، زیرا که به‌طور مشخص با ماهیت ازدواج و تقسیم مسؤلیت‌های خانه و مراقبت از بچه‌ها سر و کار دارد. تساوی زنان در این قانون تحت مواد مختلف و متعددی مقرر شده است. اولاً، زن دارای حقوق مالکیت مساوی (با شوهر) است. درحال حاضر در کوبا، پایهٔ اقتصادی ازدواج بر اساس «مالکیت مشترک اموال» قرار دارد. حقوق، دستمزد، بازنشستگی و درآمدهای دیگری که زن و ‏شوهر در طول ازدواج به‌دست می‌آورند، و همین طور هر چیزی که با این درآمد‌ها خریداری می‌شود (به‌استثنای موارد انگشت‌شمار) به‌هر دو آن‌ها تعلق می‌گیرد. آن‌ها می‌توانند به‌طور فردی صاحب اموالی باشند که قبل از ازدواج یا از طریق ارث فراهم آمده باشد، هرچند که البته حق داشتن یا به‌ارث بردن اموال شخصی به‌شدت به‌وسیلهٔ قانون محدود شده است. مفهوم حقوقی خانواده به‌عنوان واحد مالکیت و ارث که در کشورهای سرمایه‌داری آن همه حقوقدان و وکیل به‌وجود می‌آورد، مقوله‌ئی از گذشته است. ثانیاً، زن دارای حقوق مساوی است و وظایف خانه‌داری به‌طور مساوی به‌عهدهٔ زوجین است. «زوجین باید از خانواده‌ئی که تشکیل می‌دهند مواظبت کنند، و هر کدام باید با دیگری در تعلیم، تربیت و راهنمائی فرزندان بر طبق اصول اخلاق سوسیالیستی همکاری کند. آن‌ها باید تا حد توانائی و امکانات‌شان در ادارهٔ خانواده مشارکت کنند، تا امور خانواده به‌بهترین نحو انجام گیرد» (ماده ۲۶).

«زوجین باید هر کد‏ام برحسب توانائی و امکانات مالی خود در رفع نیازمندی‌های خانواده‌ئی که با ازدواچ به‌وجود آورده‌اند کوشش کنند. با اینهمه، هرگاه یکی از آن‌ها تنها در کارهای خانه و مواظبت از فرزندان مشارکت کند، دیگری صرفاً باید به‌تأمین مالی‌ او اقدام کند و وظیفه‌ئی در قبال همکاری درکار‌ها و مواظبت‌های فوق نخواهد داشت» (مادهٔ ۲۷.)

‏زوجپن حق دارند که به‌تخصص و حرفه خود بپردازند، و موظف خواهند بود که با یکدیگر همکاری و مساعدت کنند تا این امر امکان‌پذیر شده بتوانند تحصیل کرده به‌دانش خود ییفزایند. مَعَهذا، همواره باید در نظر داشته باشند که زندگی خانوادگی‌شان به‌طریقی تنظیم شود که این فعالیت‌ها با انجام تعهداتی که به‌وسیلهٔ این قانون مقرر می‌شود، هماهنگ شده باشد» (مادهٔ ۲۸).

حق طلاق برای زن و مرد با زمینهٔ مساوی وجود دارد و در تشریفات معمولهٔ آن بلندنظری فراوانی موجود است:‌ «طلاق با توافق مشترک طرفین صورت می‌گیرد، و یا هنگامی که دادگاه تشخیص دهد که عواملی در بین است که ازدواج را برای زوجین و فرزندان، و به‌طور کلی برای جامعه، بی‌معنی می‌کند.» (مادهٔ ۵۱).

حق سرپرستی فرزندان معمولاً برای هر دو طرف موجود است و هر دو برای تأمین آن‌ها مسئولیت خواهند داشت. دادگاه تصمیم می‌گیرد که فرزندان با کدام یک از طرفین زندگی کنند. هر یک از زوجین که در موقع طلاق شغلی نداشته باشد می‌تواند برای تأمین معاش خود موقتاً از دیگری نفقه دریافت کند.

(این موضوع کاملاً از مسألهٔ نفقه برای تأمین معاش فرزندان و اشخاص دیگری که تحت تکفل‌اند جداست. قانون دربارهٔ افراد تحت تکفل نیز به‌تفصیل بحث کرده مسؤلیت تأمین معاش کسانی را که حقوق دریافت نمی کنند بین دولت کوبا و خانواده تقسیم کرده است. شاید لازم به‌تذکر باشد که در این‌جا به‌هیچ وجه قصد نداریم که شرح کاملی از مفاد «قانون» را ارائه دهیم. به‌عنوان مثال، بخش‌های طویلی درباره سرپرستی فرزندان و درباره تعریف خویشاوندی وجود دارد که در اینجا به‌ذکر آن‌ها نمی‌پردازیم.)

‏بنابراین، مسألهٔ کارهای خانه و مراقبت از فرزندان به‌عنوان مانعی در برابر ملحق شدن زنان به‌نیروی کار مزدبگیر، مضمون اصلی «قانون خانواده» و «تساوی زنان» را تشکیل می‌دهد. «تساوی زنان»، جدا از دعوتی که برای متحول کردن عمیق آگاهی مردان و زنان به‌عمل می‌آورد، طرح‌های عملی متعددی پیشنهاد می‌کند که دست زنان را برای اشتغال به‌کارهای بیرون خانه باز می‌گذارد. این طرح‌ها موارد زیر را شامل می‌شود: ایجاد تفریح‌گاه‌هائی برای روزهای تعطیل و آخر هفتهٔ فرزندان؛ ساعات اضافی که لباس‌شوئی‌ها، مغازه‌ها، تعمیر‌گاه‌ها و غیره باز خواهند بود؛ توسعهٔ صنایع تولیدکننده مواد غذائی، وسایل تسهیل کارهای خانگی، لباس‌های بشور و بپوش؛ شبانه روزی کردن درمانگاه‌های ویژهٔ امراض زنانه و کودکان؛ تأمین بیش‌تر مشاغل‌ نیمه وقت، کارهای دستی که بر مبنای مشاغل بیرون از خانه محاسبه و پرداخت می‌شود، و همچنین ۵ روز کار در هفته.

طرح‌هائی برای مردان

من درباره تحولات اخیر کوبا با طرفداران آزادی زن در انگلیس گفت و گو کردم و آن‌ها این دو پرسش را مطرح کردند. اولین پرسش به‌مسالهٔ اشتغال مردان به‌خانه‌داری و بچه‌داری مربوط می‌شود. آن‌ها متذکر شدند که اگر مرد‌ها واقعاً به‌اندازهٔ سهمی که زنان در مراقبت روزانه از کودکان یا بستگان بیمار و مسن دارند، در این امور شرکت نکنند، آنگاه کمک‌های عملی (که مورد نظر «تساوی زنان» بوده است) مانند اضافه کردن ساعات کار مغازه‌ها یا تولید صنایع دستی در‌ منزل، به‌جای کاهش نابرابری زنان آن را عمیق‌تر می‌کند، زیرا این کمک‌ها باعث می‌شود که به‌سادگی دوبرابر کار کند (در دو شیفت). کار او در شیفت دوم به‌فعالیت بدنی کم‌تری نیاز دارد، خستگی جسمی کم‌تری می‌آورد، اما به‌همان اندازه (شیفت اول) هم طاقت فرسا و تحمیلی خواهد بود.

‏در «تساوی زنان» در حالی که از مردان خواسته ‏می‌شود که «مسؤلیت‌های خانوادگی خود را به‌عهده بگیرند و بفهمند که مرد بودن منافاتی با بچه‌داری ندارد»، در اکثر موارد از «تمام خانواده» دعوت شده است که «به‌زنان کمک کنند». مواد قانونی جدید در موارد بسیاری برای یاری به «زنان» تنظیم شده نه فقط برای «مرد یا زنی که بچه‌داری می‌کند». اگر بخواهیم تساوی جنس‌ها را یکشبه واقعیت بخشیم، بسیاری از مرد‌ها مجبور خواهند شد کار خود را‌‌‌ رها کنند. باید تلقیات ما از تولید دگرگون شود. درحال حاضر از مردم خواسته‌اند که (در «تساوی زنان») در نظر داشته باشند که زنان در ‏کارهای خانگی‌شان مشمول اِمولاسیون (emulacion)[۲]، نمی‌شوند، یعنی ‏برای انجام کار بهتر و بهتر به‌آن فشار آورده نمی‌شود. اما لازم است که ‏اِمولاسیون در مورد کار خانگی هم به‌کار رود. مدال «قهرمان کار» نه تنها ‏نشانهٔ دست آوردهای استثنائیِ در کار بلکه باید معرف مردان و زنانی هم باشد ‏که در خانه و محله کار می‌کنند.

‏«تساوی زنان» کار خانگی را به‌عنوان کار غیر مولد و خُردکننده توصیف می‌کند. از لنین نقل می‌شود که [کارهای خانه] «کارهای کاملأ غیرمولد، بی‌ارزش، کسل‌کننده، خردکننده و خسته کننده است. مردان کارهای خانه را (که به‌تازگی در معرض تهدید آن قرار گرفته‌اند) این طور وصف کرده‌اند. البته کارهای خانه به‌خودی خود چیز خردکننده‌ئی در خود ندارد. درواقع اکثر مردان و زنان فکر می‌کنند که اگر زندگی چنین باشد که شما ساکن منزلی باشید که نتوانید در آن غذای‌تان را انتخاب کنید و خودتان آن را بپزید، یا آن را تزئین و تعمیر و از فرزندان‌تان مراقبت کنید، ‌‌‌نهایت بیهودگی است. آن عنصر غیر اجتماعی که در کارهای خانه وجود دارد، همانا خصلت شخصی، نشناختن آن و تقسیم تبعیض آمیز کار خانگی است.

‏نتیجهٔ مستقیم و الزامی اشتغال بیش‌تر مردان به‌کارهای خانه این است که باید تعداد بیش‌تری از مرد‌ها در مهد کودک‌ها به‌کار گرفته شوند. آیا با فراهم شدن شرایط اقتصادی در جهت تسهیلات اجتماعی بیش‌تر، مرد‌ها پرستاری از بیماران و پیران را به‌عهده خواهند گرفت؟ آیا، به‌عنوان مثال، برای ۴۰۰ ‏مهد کودک آینده مرد‌ها آموزش یافته استخدام می‌شوند؟ درحال ‏حاضر چنین پیشنهادی با تعجب و تردید مواجه می‌شود - اما در کوبا تحولات به‌سرعت انجام می‌گیرد.

‏این که کوبا برای بقای خود به‌مبارزهٔ اقتصادی سختی دست زده و ‏هنوز هم آمادهٔ مواجهه با آن است حقیقت مسلمی است: باید به‌تولید اولویت داده شود. هرگاه مردان، که درحال حاضر نسبت به‌زنان از تخصص بیش‌تری برخوردارند، به‌خاطر بچه‌داری به‌کارهای نیمه وقت مشغول شوند، آنگاه زنانی به‌عرصهٔ کار اعزام می‌شوند که معمولاً مهارت و تخصص‌شان از مردان کم‌تر است. تنها موقعی که مهد کودک به‌تعداد کافی موجود باشد، زنان از تخصص بیش‌تری برخوردار شده از عهدهٔ تولید اقتصادی برمی‌آیند؛ موقعی که اثراتِ انسان‌ساز تعلیم و تربیت سوسیالیستی پسران و دختران پدیدار و تهدیدات ‏اقتصادی رفع می‌شود، آنگاه آرمان تساوی حقوق و برابری در وظایف خانه ‏که در «قانون خانواده» پیش‌بینی شده است، تحقق می‌یابد.


آینده خانواده

‏دومین پرسشی که به‌وسیلهٔ مردان و زنانی که من با آن‌ها درباره «قانون خانواده» به‌گفت ‌و ‌گو پرداختم مطرح شد، ماهیت خانواده در یک جامعهٔ سوسیالیستی بود. بحث‌هائی که در این باره درگرفت از این گونه بود:

‏در مقدمهٔ قانون از خانواده (که به‌معنی ازدواج است) چنین تعریفی به‌دست داده شده: «سلول اولیهٔ جامعه»، «مرکز روابط همزیستی مشترک» برای برآوردن «نیازهای عمیقاً ریشه‌دار انسانی در عرصهٔ اجتماعی». آیا در تنظیم خانواده، به‌طریقی که قانون معین می‌کند، احتمال مقدس جلوه دادن آن وجود ندارد؟

‏«برای» سرمایه‌داری، خاتواده نقش‌های اقتصادی و ایدئولوژیک دارد، و از آنجا که شیوهٔ تولیدی خود استثماری است، چنین نقش‌هائی نیز استثماری است. در سوسیالیسم هم خانواده نقش‌های ایدئولوژیک و اقتصادی دارد، و ‏این نکته چنان که باید از «قانون خانواده» مشهود است، امّا به‌این علت که شیوهٔ تولیدی سوسیالیستی استثمارگرانه نیست، این وظائف هم استثماری نخواهد بود. از طرف دیگر، خانواده خصوصیاتی دارد که میان سرمایه‌داری معاصر و کوبای نوین مشترک است. همهٔ ما از تاریخچهٔ پدرسالاری مشترکی برخورداریم. در هر دو جامعه خصلت خصوصی روابط خانوادگی وابستگی ایجاد کرده انحصار به‌وجود می‌آورد. این امر با تحصیلات بیش‌تر زنان و تساوی بیش‌تر آنان با مردان در ازدواج، زوال نمی‌یابد. وفاداری اولیه به‌پیوند دوگانه ادامه می‌یابد. درواقع، در جوامع سرمایه‌داری مردم غالباً «بهترینِ» ازدواج را ازدواجی می‌دانند که در یک جهان با خودبیگانه یا لااقل خصمانه، حمایت متقابل به‌وجود آورد. ما به‌خاطر این که نمی‌توانیم به‌مواظبت، عشق و هدف‌های دراز مدتی که بیرون از کانون خانوادگی وجود دارد تکیه کنیم، برای این محبت و پرستاری متقابل اولویتی بیش از اندازه قائل می‌شویم. از این لحاظ، دیگر کانون خانوادگی جامعهٔ سرمایه‌داری برای همکاری اعضای آن ‏در یک اجتماع سیاسی وسیع‌تر کافی نیست. از همه بد‌تر،‌‌‌ همان طور که روانشناسان نشان داده‌اند، خانواده می‌تواند از طریق قدرت مخرب روابط عاطفی فردگرایانه و غالباً ریاکارانه، (خصوصیات انسانی) اعضای خود را ‏نابود کند.

‏در جهان پر رقابت و پر آشوب سرمایه‌داری، فرد به‌آن پناهگاهی که خانواده معرف آن است نیاز دارد و مجبور است که بهای آن را بپردازد. در سوسیالیسم، دنیای بیرون از کانون خانوادگی مهربان‌تر و امن‌تر است. آیا روابط شخصی هم نیاز به‌قانون دارد؟ اگر این طور باشد، باید روابط همجنس‌گرائی و مراکز آن را هم به‌رسمیت شناخت؟ آیا تعریفی که از کانون ‏خانوادگی در «قانون» آمده است درحال‌حاضر با تحولات انقلابی کوبا کهنه نشده است؟

‏یادآوری این نکته مهم است که در کوبا نهاد خانواده با تلقیات متحجر و آزاردهنده‌ئی همراه است که از درون استعمار و کلیسای کاتولیک به‌یادگار مانده است. پیداست که می‌بایست آن را بازسازی کرد، و برای این کار به‌اصلاحات سریعی در اصول و طریقهٔ عمل نیاز بود. «قانون خانواده» این موازین نوین را بیان می‌دارد و ۹۸ ‏درصد از مردم نیز از آن استقبال کرده است. این قانون پیش از این که صورت قانونی بیابد ماه‌های متوالی و به‌طور وسیعی در سازمان‌های سیاسی و اجتماعی مورد بحث قرار گرفت.

‏این نکته نیز واقعیت دارد که سازمان‌های سیاسی و اجتماعی که فرد کوبائی را در انجمن‌های مخنلف گردمی‌آورند، اثرات فردگرایانه خانواده را به‌حدی پامال می‌کنند که تصور آن در جامعهٔ ما مشکل است. مثلاً، سازمانی چون FMC را در نظر بگیرید که بیش از ۲ میلیون زن خانه‌دار و زنان دیگر را به‌بحث و سازماندهی دربارهٔ مسائل آزادی زن می‌کشاند. سیستمی چون شبکهٔ «کمیته‌های دفاع از انقلاب» و نظایر آن‌ها را در مناطق روستائی در نظر بگیرید که سراسر کوبا را کوچه به‌کوچه زیر پوشش خود گرفته‌اند و اکثر زنان خانه‌دار در آن‌ها شرکت دارند؛ این کمیته‌ها همیاری‌ها، درمانگاه‌های کوچک، پاکسازی مشترک کوچه و خیابان و بحث سیاسی را سازمان می‌دهند. از این‌ها گذشته مفروضات و تلقیات نسل جوان، بسیار اجتماعی‌تر از والدین آن‌ها است. بخش عظیمی ازکودکان کوبائی در مناطق روستائی در مدارس هفتگی مختلط تحصیل می‌کنند که در حین تحصیل به‌کشاورزی هم می‌بردازند. اکثر بچه‌ها بعد از ظهر‌ها و روزهای آخر هفته به‌فعالیت می‌پردازند، به‌تعطیلات‌ دسته‌جمعی می‌روند و اموری از این قبیل. بزرگسالان، به‌خصوص زنان و مادران نسل‌های آینده برای حیات اجتماعی و نمود سیاسی به‌طور روزافزونی از اتکای ‏به‌شوهران‌شان دست برمی‌دارند. ‏ همان طور که اصلاحات ارضی و اقتصادی از ۱۹۵۹ ‏به‌این سو از طریق ‏قانون‌گذاری‌های پی درپی به‌سوسیالیسم تحول یافت، به‌همین ترتیب انتظار می‌رود که ساخت اجتماعی کنونی که در «قانون خانواده» شکل می‌یابد، ‏تحولات مداومی ‏را به‌چشم ببیند[۳].


پاورقی‌ها

  1. ^  ویلمااسپین، رئیس فدراسیون زنان کوبا، در مصاحبه‌ئی در نشریهٔ «گرانما» به‌تاریخ ۲۹ اوت ۱۹۷۶ ‏گفته است: «حزب دقت زیادی به‌عمل آورده است تا این موضوع را تفهیم کند که آنچه در اولین تجربهٔ برپائی ارگان‌های «قدرت خلق» در ماتانزاس رخ داد، یعنی درصد بسیار ناچیز زنان انتخاب شده و شرکت آنان در جریان انتخابات، دیگر هرگز نباید تکرار شود.» FMC تلاش خود را در هفته‌های پیش از انتخابات کشوری به‌دو برابر افزایش داد. متأسفانه من نتایج انتخابات محلی را در اختیار ندارم، ما یک حساب سرانگشتی از نمایندگان کشور نشان می‌دهد که زنان حدود ۲۰ ‏درصد کل آن‌ها را تشکیل می‌دهند. ظاهراً سه عضو از چهل و پنج عضو شورای وزیران زن‌اند.
  2. ^  واژهٔ emulacion در کوبا به‌معنی رقابت به‌کارنمی‌رود، بلکه به‌مفهوم شناخت مهارت‌ها و دست‌آوردها‌ی شخصی خود و ارزش‌ آن‌ها در پیشبرد انقلاب کوبا، و تمایل به‌یاری دیگران در آموزش است.
  3. ^  این مقاله، با کمک زنان دیگری که برخی از آن‌ها در زمینهٔ کوبا تجربیات ارزنده‌ئی و در جنبش زنان بریتانیا فعالیت داشتند، مورد بحث قرار گرفت.